2024-03-28T18:34:58Z
https://jalc.sbu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=14367
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-6835
1396
7
2
بررسی محتوایی مولدیه های ابن زمرک اندلسی
محمد علی
آذر شب
افسانه
قاسم پور
محمد
دزفولی
علیباقر
طاهرینیا
ابن زمرک، شاعر و وزیر دولت بنیالاحمر در اندلس، اشعار بسیاری در مدح رسول اکرم (صلیاللّه علیه) دارد. این اشعار، از آن جهت که در جشنهای حکومتی میلاد پیامبر خوانده میشد، مولدیه نامیده شد. بررسی این مولدیهها نشان میدهد ابن زمرک مضامینی قالبی و مشخص را محور شعر خود قرار میدهد که در همۀ مولدیهها تکرار میشوند. در این مولدیهها، بعد از مقدمۀ تغزلی، شاهد دو تخلص هستیم: نخست تخلص از مقدمه به مدح پیامبر و سپس تخلص از مدح پیامبر به مدح امیری که برگزارکنندۀ جشن میلاد پیامبر بود. در تخلص نخست، وصف ناقه و قافلههای رهسپار حج دستمایۀ شاعر برای گذار از مقدمه و انتقال به موضوع اصلی است. در بخش اصلی، پرداختن به حقیقت محمدی، مسئلۀ قدیم بودن پیامبر، فاتح رسل بودن او و خبر دادن کتابهای آسمانی از آمدنش، ذکر معجزات و شفاعتخواهی از ایشان مهمترین محورهای مدح بهشمار میروند. در تخلص به مدح امیر، شاعر واژۀ «اللّه» را محور قرار میدهد و با آن، بخش مدح نبی را به بخش مدح امیر پیوند میزند. تکرار مفاهیم و تکنیکهای پردازش و نیز ترتیب مشخص چینش مطالب در ساختمان مولدیههای ابن زمرک، از معایب این مولدیههاست.
"ادبیات اندلس"
" ابن زمرک"- "مدح النبی" –" مولدیه "- "تخلص"
2017
06
22
7
36
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98287_add20b423f53224e1731a0e9208f3ea6.pdf
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-6835
1396
7
2
بررسی درون مایه های اجتماعی رمان ساقه ی بامبو اثر نویسنده کویتی سعود السنعوسی
انسیه
خزعلی
بتول
باقرپور ولاشانی
ادبیات هر جامعه ای عامل موثری در بازتاب واقعیت های اجتماعی و اصلاح ضعف ها و کاستی های آن جامعه است. رمان و به ویژه رمان های اجتماعی واقع گرا، به عنوان بخشی از ادبیات، بهتر می تواند مخاطبان خود را در بدست آوردن تصویری شبیه به واقعیت یاری رساند.«ساقه ی» بامبو رمانی اجتماعی است که به شیوه ی واقع گرایانه به توصیف جامعه کویت می پردازد، لذا این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی تحلیلی مهمترین درون مایه های اجتماعی مطرح شده در آن اعم از: رفاه زدگی، تش طبقاتی، اهمیت نژاد، تفاخر طبقاتی، کنترل اجتماعی، آداب و رسوم و وضعیت کارگران آسیایی را استخراج و بررسی کند.رمان نمایانگر جامعه ای چند وجهی است که برخی از وجوه آن با برخی دیگر در تناقض است. جامعه ای مسلمان با ارزش هایی که اسلام آن را نمی پذیرد، آداب و رسوم و سنتهای این جامعه به صورت جمعی معنا می یابد اما درون آن تنش طبقاتی زیادی وجود دارد.در نهایت نویسنده می کوشد با توصیف واقعیت ها از نگاه دیگری (شخصی خارج از جامعه) مخاطبان را بر آن دارد به مسائل موجود متفاوت بنگرند و با آشنایی زدایی از مسلم ترین اصول اسلامی و تاکید بر اصل تسامح راه حلی برای بهبود این وضعیت ارائه کند.
2017
06
22
37
67
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98285_92db32c1c9ed28a92a2ec188bfdf8a98.pdf
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-6835
1396
7
2
تاثیر پذیری مضمونی رائیه ابن عرندس از قرآن با تکیه بر نظریه بینامتنی
محمد ابراهیم
خلیفه شوشتری
علی
شیخ الرئیس
تناص یا بینامتنی یکی از اصطلاحات مطرح و رایج در حوزه پژوهشها و مطالعات زبان و ادبیات است. برطبق این نظریه هیچ متنی مستقل نیست و هر متن، ترکیبی است از متون گوناگون که آگاهانه یا ناخودآگاه از سرچشمههای ادبی و فکری یکدیگر بهره جستهاند. در این میان قرآن کریم ارزشمندترین و تأثیرگذارترین اثری است که شاعران و ادیبان در آثار خود از آن استفاده نمودهاند. إبن عرندس حلّی از شاعران و ادیبان قرن نهم هجری است. وی دلباخته و شیفته کلامالله و خاندان وحی بوده و اشعارش مشحون است از آیات و مضامین قرآنی و مفاهیم والای آن، بهخصوص قصیده رائیّه معروفش که در رثاء حضرت أباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) میباشد. در این مقاله سعی گردیده است بینامتنی مضمونی در رائیّه این شاعر با قرآن کریم مورد توجّه قرار گیرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی است، بنابراین پس از ارائه مباحث نظری، عملیات بینامتنی این قصیده با کلام وحی تحلیل و بررسی شده است. یافتههای این پژوهش حکایت از آن دارد که این تأثیرپذیری بیشتر به صورت نفی متوازی (إمتصاص) و در مواردی هم نفی کلّی (حوار) بوده است .
قرآن
ادبیات متعهّد
قصیده رائیّه
بینامتنی مضمونی
إبن عرندس
2017
06
22
68
96
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98286_1e8e6efa5a7345a9a4e4c15b28519883.pdf
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-6835
1396
7
2
واکاوی الگوهای ساختار رواییِ مقامات حریری براساس نظریۀ تزوتان تودوروف
علی
صفایی سنگری
فاطمه
تقی نژاد رودبنه
مقامات حریری ازجمله کتابهای روایی و داستانی است که مشتمل بر پنجاه مقامه است و ابوالقاسم حریری، بین سالهای 495 تا 504 هجری قمری، آن را به زبان عربی نگاشته است. حکایتهای مقامات حریری دارای الگوهای تکرارشوندۀ روایی است. یک پیرنگ یا الگوی واحد، زیربنای تمامی این حکایتهاست و بقیۀ الگوها براساس آن ساخته میشوند. تودوروف یکی از روایتشناسان ساختارگراست که تلاش میکند دستور زبانی برای تمام روایتها بنویسد. او مقولات و فعلها و صفتها را در نظام سادۀ نمادهایی کدگذاری کرده که میتوان شکلوارۀ هر داستان را با استفاده از آن بازتولید کرد. مطابق الگوی واحدی که در مقامات وجود دارد، ویژگیها و افعال و شخصیتها یا صفات میتوانند جانشین یکدیگر شوند و ساختار پایهایِ واحدی را با روساختی متفاوت در داستانهای گوناگون ادامه دهند. برایناساس میتوان با برجستهکردن کنش یا ویژگی خاص در پیرفتهای حکایتها، به تحلیل ساختاری پرداخت. در این مقاله نشان داده میشود که چگونه ساختار زیربناییِ حکایات در مقامات حریری، بهواسطۀ دستور روایی داستان و با استفاده از چارچوب گزارههای تزوتان تودوروف، قابل تطبیق و تحلیل و ارزیابی است.
الگوی روایی- ساختار
تزوتان تودوروف- مقامات حریری
2017
06
22
97
122
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98288_fb2e73383b4af401f02790a0563bc025.pdf
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-6835
1396
7
2
مرثیهی ابوالبقاء الرُّندی در آیینهی نقد رتوریک
علی
قهرمانی
صدیقه
حسینی
نقد رتوریک استفادۀ آگاهانه از زبان در راستای اقناع مخاطب است. این رویکرد از مباحث نقد ادبی جدید ساختارگرا و پساساختارگرا و علوم روانشناسی، ارتباطات، جامعهشناسی و زیباییشناسی بهره میگیرد. از این دیدگاه، اثر ادبی با کلام مخیل خود سعی در اقناع مخاطب دارد و در این راه از ابزارهای علم بلاغت و زیباییشناسی و... بهره میبرد. در این پژوهش نونیۀ رندی، که مرثیهای است برای اندلس، از دیدگاه نقد رتوریک با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی میشود. شاعر در محتوا و شکل، برای اقناع و مشارکت مخاطب، ابزارهای ادبی و بلاغی را بهکار میگیرد تا او را از حالت انفعال و شنوندهبودن صِرف بهسمت مشارکت و پویایی سوق دهد. ابوالبقا، برای نیل به این مقصود، از تعابیر متنوع و کلامی منعطف و فنون بلاغی بهره میگیرد تا مخاطب را در شرایطی قرار دهد که خود جزئی از تجربۀ شاعرانۀ وی شود.
نقد رتوریک- ابوالبقا الرندی- اقناع مخاطب-نونیّه
2017
06
22
123
152
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98282_972496a14396e4af4ebb3fa78cc673bf.pdf
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-6835
1396
7
2
شخصیسازی زبان و روند عدول از خودکاری آن در شعر سعدی یوسف
فاروق
نعمتی
رضا
کیانی
علی
سلیمی
شخصیسازی یکی از شیوههای تخطی از خودکاریِ زبان است که در برجستگی شعر تأثیر دارد. این فرایند، در دورۀ معاصر، اهمیت بسیار یافته، بهطوریکه کاربرد گونههای متعدد آن در سرودههای شاعران، سیمایی متمایز به سبک آنان داده و در دریافت صریح مخاطبان درنگ ایجاد کرده است. در چنین فضایی، که عواطف و هیجانات شاعران بیهیچ محدودیتی در میدانِ دید خوانندگان یکهتازی میکند، شعر سعدی یوسف، شاعر معاصر عراقی، بهعنوان یکی از نمودهای تحول، مقیّد به اصول ثابت زبانی نبوده و به عرصهای برای تاختنِ نوزایی و عادتگریزی مبدّل گشته است؛ تا جاییکه تغییر در سطوح شعر و کنار نهادن معیارهای رایج، توجه خوانندگان را به شخصیسازیهای درنگآفرین در زبان این شاعر نوپرداز جلب کرده است. پژوهش حاضر، با نگاهی نقادانه به بروندادهایِ زبانی سرودههای سعدی یوسف، درپیِ پاسخ به این پرسش است که شاعر از چه شیوههایی بهره برده تا زبان را از سطوح موردانتظار مخاطبان جدا کند و بهسمت سبکهای شخصی موردنظرش سوق دهد. یافتههای تحقیق گویای آن است که سعدی یوسف، با ارائۀ آرایههای تصویری و ترکیبی نامعمول و چرخشهای معنایی در بهرهمندی از رنگها و تحول در شیوههای نوشتاری واژگان، غبار عادت از کلام عادی زدوده و ساحت سرودههایش را از آفرینشهای دیگرگونه سرشار کرده است؛ بهگونهای که با خصوصیسازی زبان، بارِ احساسات شخصیاش را بر دوش مخاطبان نهاده و در درک عادیِ آنان، درنگی عامدانه ایجاد کرده است.
"شخصی سازی زبان"- "خودکاریِ زبان"- "شعر معاصر"- "سعدی یوسف"
2017
06
22
153
182
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98283_9c65a3b50da15cc5715d7fc02450e8a0.pdf
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-6835
1396
7
2
بررسی روابط بینامتنیت اسطورهای در اشعار جبرا ابراهیم جبرا (با تکیه بر اسطورۀ تموز)
عزت
ملا ابراهیمی
صغری
رحیمی
تأثیر و حضور اسطورهها در متون را یکی از اشکال بینامتنیت میدانند. اسطوره ماهیتی بینامتنی دارد و الگویی تکرارشدنی تعریف میشود. جبرا ابراهیم جبرا، شاعر برجسته و متعهد فلسطینی، در سرودههای خود از توان اسطوره برای بیان مسائل جهان معاصر، بهخصوص اشغال فلسطین و سرنوشت ملتش، استفاده کرده و با فراخوانی اسطورۀ «تموز» (اسطورۀ مرگ و رستاخیز) در سرودههای خود، با اشکال و مضامین گوناگون، به این مسئله ابعاد و معنای گستردهای بخشیده است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش اساسی است که جبرا چگونه اسطورۀ تموز را برای بیان معانی موردنظر خود، بهخصوص مسئلۀ فلسطین، بهکار میگیرد؟ فرضیۀ پژوهش بر این مدعا استوار است که جبرا در متن دیوان شعری خود، برای انعکاس معانی جدید و تعمیق آن، از بینامتنیت اسطورهای کمک گرفته است. نگارندگان، پس از بیان مقدمه و تعریف بینامتنیت، سعی کردهاند در قالب این نظریه به نقدی تحلیلی ـ توصیفی بر تبیین و تفسیر روابط بینامتنی اشعار جبرا با اسطورۀ تموز بپردازند. از مهمترین نتایج پژوهش حضور این اسطوره در شعر جبرا، درک مضمون «مرگ و رستاخیزِ دوباره» از اسطوره و حضور متوازی آن در متن شعر جبرا، نوآوری و نگاه جدید و بازآفرینی اسطوره، ادغام آن با اسطورهها و مفاهیم تاریخی و ادبی و فرهنگی برای خلق معانی جدید و انتقال حقایق جامعه از خلال بهکارگیری اسطوره است.
کلید واژهها: اسطور- تموز- بینامتنیت- جبرا- فلسطین
2017
06
22
183
212
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98284_e2b8e4048d7c2aa9de944b268e53438a.pdf