دانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321The Study of semantic field of "sad" and the diachronic and synchronic semantics of "SADID" in the Holy Quranمطالعهی حوزهی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی «صدید» در قرآن کریم75598311FAمرتضی قائمیعضو هیات علمیابراهیم احمدیدانشجوی مقطع دکتری زبان و ادبیات عربیJournal Article20161003the study of semantic fields. This method can be used to better understand the Holy Quran. This analytical and descriptive study, collocations, "sad" and with the aim of explaining semantic field "sad" and semantics diachronic and synchronic semantics Keywords "Sadid" carried out in the Holy Quran and seeks to answer the following questions: (1) Keywords "sad" meaning associated with each constituency? 2. Which of adjacent words "sad" prominent role to play in determining the meaning semantics? 3. Which collocations in explaining the meaning of "sadid" considerable role there? Keywords analysis of collocations, it became clear that "sad" to semantics sense of disbelief, oppression, hypocrisy, debauchery and perdition of belonging and interaction and relationships with them mean. Disbelievers, hypocrites and oppressors as an agent Companion a decisive play role in semantic field "sad".
atheism of those words as a Companion of priority, are more salient role. This study is to determine the semantic field "sad" to semantics diachronic and synchronic Keywords "Sadid" derived from the material "hundred" in the Holy Quran as well. Companion and substituting the words "Sadid" showed that KlmhY "Sadid" in the relations associate with words “khaba”,”jabar”,”aneed”, “yosgha” “Water”, “yatagara” and an extremely large mandate in succession relations with “Hamim” words and “Ghsaq” communication means. Companion and successor of "Sadid" also became clear that “sadid” deep connection with the semantic areas of blasphemy, the punishment is hell.یکی از مقولههای کلیدی در دانش معنیشناسی جهت تعیین معنای دقیق واژگان، مطالعهی حوزههای معنایی است. از این روش میتوان برای فهم بهتر قرآن کریم بهره برد. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی واژگان همنشین «صَدّ» و با هدف تبیین حوزهی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی واژهی «صدید» در قرآن کریم انجام شده و در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- واژهی «صدّ» با کدام حوزههای معنایی ارتباط دارد؟ 2-کدام یک از واژگان مجاور«صد» در تعیین حوزهی معنایی آن نقش برجستهتری ایفا مینماید؟ 3-کدام واژگان همنشین در تبیین معنای «صدید» نقش قابل ملاحظهای دارند؟ با تحلیل واژگان همنشین مشخص شد که واژهی «صَدَّ» به حوزهی معنایی کفر، ظلم، نفاق، فسق و ضلالت تعلق و با آنها تعامل و رابطه ی معنایی دارد.کافران، منافقان و ظالمان به عنوان همنشینهای فاعلی، نقشی تعیین کننده در تبیین حوزهی معنایی «صَدَّ» ایفا میکنند.کفر از میان این واژگان به عنوان همنشین تقدمی، نقش چشمگیرتری دارد. این پژوهش علاوه بر تعیین حوزهی معنایی «صدَّ» به معناشناسی درزمانی و همزمانی واژهی «صدید» مشتق از مادهی«صَدَّ» در قرآن کریم نیز پرداخته است. بررسی واژگان همنشین و جانشین صدید نشان داد که کلمهی «صدید» در سطح روابط همنشینی با کلمات خَابَ، جبّار، عنید، یُسقَی، ماء، یَتَجَرَّعُ و یأتی و در سطح روابط جانشینی با واژگان حمیم و غسّاق ارتباط معنایی دارد. با تحلیل همنشینها و جانشینهای «صدید» نیز مشخص شد که صدید ارتباط عمیقی با حوزههای معنایی کفر، عذاب و جهنم دارد. https://jalc.sbu.ac.ir/article_98311_e3a89db6dc1949a89a5f8dee64ee1dca.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321The analysis of the way of representing gender stereotypes in the story of “Zavjat Ahmad” written by Ehsan Abdolqoddusتحلیل نحوه بازنمایی کلیشههای جنسیتی در داستان "زوجة أحمد" اثر احسان عبدالقدوس579698310FAمهین حاجیزادهعضو هیات علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجانآرزو شیداییدانشگاه شهید مدنی آذربایجانصدیقه حسینیدانشجوی دکتری دانشگاه شهید مدنی آذربایجانJournal Article20170920The media as a communication tool always plays a keyrole in influencing public opinion. To achieve this, they use a variety of techniquse. One of this methods is the represontation of reality or delivering it in such a way as to persuad the audience to accept the reality of the look of that media. The repetition and generelization of the representation leads to stereotyping or the making the thinking of a particular subject or group in the minds of the people of society. The literary books of any country as well as a media whose purpose to persuade the audience, is partly involved with the positive or negative stereotypes that are induced from the community to the author and himself promotes these stereotypes in a mutual action. The present research has tried analyze the gender stereotypes in the “Zavjat Ahmad“ Ehsan Abdolqoddus‘s book, using analitical and descriptive methods. The purpose of this essay is praviding a link-oriented reading of this literary text and exploring the use of this out standing Egyptian outer of gender stereotypes to convey his ideas. The results show that he has tried to make the role of man and woman in the form of stereotyped image by making a stereotyppical character of a successful woman. This story is in fact a response to the extremist views of feminism, which calls for all gender storetypes to be oppression to women and the violation of their rights.رسانه ها به عنوان ابزار ارتباط، همواره اهمیت کلیدی در تأثیر بر افکار عمومی دارند و برای رسیدن به این منظور از شگردهای گوناگونی استفاده می کنند. یکی از این شیوه ها بازنمایی واقعیت یا عرضه آن به گونه ای است که مخاطب را برای پذیرش واقعیت از دریچه نگاه آن رسانه اقناع نماید. تکرار و تعمیم بازنمایی منجر به کلیشه سازی یا ساخت تفکر قالبی درباره یک موضوع یا گروه خاص در ذهن مردم جامعه میگردد. کتب ادبی هر کشوری نیز به عنوان یک رسانه که هدف آن اقناع مخاطب است، کمابیش درگیر کلیشه های مثبت یا منفی است که از جانب جامعه به نویسنده القا شده است و او نیز در یک کنش متقابل مروّج این تفکرات قالبی می باشد. پژوهش حاضر تلاش نموده است تا با استفاده از روش تحلیلی، توصیفی به واکاوی کلیشههای جنسیتی موجود در کتاب «زوجة أحمد»، اثر «احسان عبدالقدوس» بپردازد. هدف این جستار ارائه خوانشی ارتباط محور از این متن ادبی و بررسی میزان بهرهگیری این نویسنده برجسته مصری از کلیشههای مربوط به جنسیت برای انتقال اندیشه هایش می باشد. دستاورد حاصل از این تحلیل نشانگر آن است که وی در این داستان تلاش نموده است تا با ساخت شخصیت کلیشه ای از یک زن موفق، نقش های زن و مرد را به صورت انگاره های قالبی به مخاطب القا نماید. این داستان در حقیقت پاسخی به نظریات افراط گونه مکتب فیمینیسم است که تمامی کلیشه های جنسیتی را عامل ظلم به زن و تضییع حقوق او می داند. https://jalc.sbu.ac.ir/article_98310_268f5b2d7766dc988893e47b780dc081.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321تحلیل قصیده البحّار و الدرویش (دریانورد و پارسامرد) بر پایه نظریهی ژاک لکانتحلیل قصیده البحّار و الدرویش (دریانورد و پارسامرد) بر پایه نظریه ی ژاک لکان9712298312FAالهه ستّاریدانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواریمهدی خرمّی سرحوضکیاستادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه حکیم سبزواریJournal Article20181101امروزه استفاده از نظریات روانشناسی برای تحلیل ادبیات و آثار ادبی کارایی قابل ملاحظه پیدا کرده است در این میان، نظریهی روانکاوی ژاک لکان با تکیه بر عناصر سه گانه، مشهور به نظمهای سه گانه از قبیل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقع در دورهی اخیر به یکی از پرکابردترین نظریات برای نقد و بررسی فرآوردههای ادبی تبدیل شده است. این نظریه در تحلیل شخصیّتهای روانی و سوژههایی که مسیر تکاملی خاصی را میپیمایند، مفید و مؤثّر است و برای تحلیل همه جانبهی چنین شخصیّتهایی به کار میآید. در میان قصائد عربی برخی از آنها ممتاز و در درجهی اولی اهمیّت قرار میگیرد، از جملهی آنها قصیدهی البحّار و الدرویش خلیل حاوی است که به گونهای نمادین از رابطهی میان شرق و غرب با توجّه به به کارگیری دو شخصیّت بحار و درویش سخن میگوید. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر نظریهی لکان و عناصر سهگانه در نظریهی او به تحلیل قصیدهی بحار و درویش از خلیل حاوی بپردازد. نتیجه نشان میدهد که شاعر به عنوان روایتگر شخصیّت-های نمادین دریانورد و درویش آنها را به سرعت از ساحت خیالی بیرون آورده و وارد ساحت غیر ممکنات یا نظم واقع قرار داده است و در طی این مرحله کنشهای شخصیّت را برای دسترسی به ناپیداها و امور غیر ممکن که در امر نمادین اتّفاق میافتد به تصویر کشیده است. سرانجام قصیده با مرگ که از عناصر ساحت واقع است پایان می-پذیرد و این ساحت پر بسامدترین ساحت در قصیده مورد نظر است.منابعمنابع عربی1)حاوی، خلیل. ( 1993 م) دیوان خلیل خاوی، ط 1، بیروت، دارالعودة.2)حجا، خلیل میشال. ( 1999م). الشعر العربی الحدیث، بیروت، دارالعودة.منایع فارسی1)ژیژک، اسلاوی (1392)، کژ نگریستن، ترجمهی مازیار اسلامی و صالح نجفی، تهران: نشر رخداد نو.2)فرضی، سارا (1392)، خیالات جان، تجربه ی عرفانی در آینه ی لکانی، تهران: نگاه معاصر.3)موللی، کرامت (1390)، مبانی روانکاوی فروید لکان، تهران: نشر نی4)هومر، شون (1394)، ژاک لاکان، مترجمین: محمدعلی جعفری و سید محمد ابراهیم طاهایی، تهران: ققنوس. مجلّات1)پاینده، حسین (1388)، نقد شعر زمستان از منظر نظریهی روانکاوی لاکان، فصلنامهی زبان و ادب پارسی، زمستان 88، شمارة42، صص 46-272)فرشید، سیما؛ دارابی، بیتا (1391)، نظمهای سه گانه در نمایشنامهی سیر طولانی شب، نقد زبان و ادبیات خارجی، د 5، ش 1، صص: 130-1503)فرضی، سارا و زرقانی، سید مهدی (1388)، تحلیل انقلاب روحی سنایی بر اساس نظریهی ژاک لکان، جستارهای ادبی، سال چهلودوم ،1388، شمارهی 166، صص 87-110.4)فرضی، سارا و مهدخت پورخالقی (1389)، تأویل حکایت دو زاهد از تاریخ بیهقی بر اساس نظریهی ژاک لکان، جستارهای ادبی، سال چهلودوم ،1389، شمارهی 164.5)مرادی و دیگران (1395)، خوانش شعر مرگ ناصری از منظر آرای لکان، مجلّهی نقد و نظریه ادبی، سال اول، دوره اول، 93- 115. Evans, D. 1997. An Introductory Dictionary of Lacanian Psychoanalysis .London & New York: Routledge.Lacan. Jacques 1988. The Seminar of Jacques Lacan Book II: The Ego in Freud's Theory and in the Technique of Psychoanalysis 1954-1955, Translated by S. Tomaselli. Cambridge University.. Lacan Jacques. 1993. The Seminar of Jacques Lacan, Book III : The Psychoses (1955-56). Trans & Notes: R. Grigg. London: Routledge. امروزه استفاده از نظریات روانشناسی برای تحلیل ادبیات و آثار ادبی کارایی قابل ملاحظه پیدا کرده است در این میان، نظریهی روانکاوی ژاک لکان با تکیه بر عناصر سه گانه، مشهور به نظمهای سه گانه از قبیل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقع در دورهی اخیر به یکی از پرکابردترین نظریات برای نقد و بررسی فرآوردههای ادبی تبدیل شده است. این نظریه در تحلیل شخصیّتهای روانی و سوژههایی که مسیر تکاملی خاصی را میپیمایند، مفید و مؤثّر است و برای تحلیل همه جانبهی چنین شخصیّتهایی به کار میآید. در میان قصائد عربی برخی از آنها ممتاز و در درجهی اولی اهمیّت قرار میگیرد، از جملهی آنها قصیدهی البحّار و الدرویش خلیل حاوی است که به گونهای نمادین از رابطهی میان شرق و غرب با توجّه به به کارگیری دو شخصیّت بحار و درویش سخن میگوید. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر نظریهی لکان و عناصر سهگانه در نظریهی او به تحلیل قصیدهی بحار و درویش از خلیل حاوی بپردازد. نتیجه نشان میدهد که شاعر به عنوان روایتگر شخصیّتهای نمادین دریانورد و درویش آنها را به سرعت از ساحت خیالی بیرون آورده و وارد ساحت غیر ممکنات یا نظم واقع قرار داده است و در طی این مرحله کنشهای شخصیّت را برای دسترسی به ناپیداها و امور غیر ممکن که در امر نمادین اتّفاق میافتد به تصویر کشیده است. سرانجام قصیده با مرگ که از عناصر ساحت واقع است پایان میپذیرد و این ساحت پر بسامدترین ساحت در قصیده مورد نظر است. https://jalc.sbu.ac.ir/article_98312_19ddbd501769c46fa2db0c19316e9a52.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321آواشناسی صوتی فواصل دعای عرفهآواشناسی صوتی فواصل دعای عرفه12316298305FAنصرالله شاملیعضو هیات علمی دانشگاه اصقهانسمیه خداوردیدانشگاه کاشانJournal Article20181231اهمیت علم آوا شناسی در بررسی تغییرات معنایی جمله و آهنگ های نحوی کلام است که در همین راستا با تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، به بررسی زیبایی شناسی صوت و معنا در کلام می پردازد و قدرت القایی معانی خاص را پیدا میکند
پژوهش پیش رو با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی ، ما را به این دریافت رسانید که توازن و هماهنگی حاصل از تغییرات نحوی در فواصل مختلف دعا، از جمله تقدیم و تأخیر، تقدیم متعلق بر مسند و... چینش صحیح فواصل، منجر به رابطۀ علی و معلولی گشته و حس وحدت و یگانگی موسیقایی کلام را تقویت نموده است؛ همچنین مناسبت فواصل در صنایع بلاغی دعا، نوعی تلازم علی و معلولی در کلام ایجاد کرده که بر حسب ترتیب الفاظ و معانی مرتب بر آن، بر زبان امام (ع) جاری گشته است.اهمیت علم آوا شناسی در بررسی تغییرات معنایی جمله و آهنگ های نحوی کلام است که در همین راستا با تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، به بررسی زیبایی شناسی صوت و معنا در کلام می پردازد و قدرت القایی معانی خاص را پیدا میکند پژوهش پیش رو با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی ، ما را به این دریافت رسانید که توازن و هماهنگی حاصل از تغییرات نحوی در فواصل مختلف دعا، از جمله تقدیم و تأخیر، تقدیم متعلق بر مسند و... چینش صحیح فواصل، منجر به رابطۀ علی و معلولی گشته و حس وحدت و یگانگی موسیقایی کلام را تقویت نموده است؛ همچنین مناسبت فواصل در صنایع بلاغی دعا، نوعی تلازم علی و معلولی در کلام ایجاد کرده که بر حسب ترتیب الفاظ و معانی مرتب بر آن، بر زبان امام (ع) جاری گشته است.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98305_de3f27c15040dcc85bf9fb6d6a168f97.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321Investigation and critique of the influence and effect of Imam Fakhr Razi on the expression topics with the approach of the Nihayat Al-Ijaz Fi Dirayate Al-Ejaz bookبررسی و نقد تأثیر و تأثر امام فخر رازی در مباحث بیان با رویکرد کتاب نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز16318698306FAفخرالسادات طباطبایی-محل کار: دانشگاه پیام نور مرکز ریمحمد جنتی فردانشیار دانشگاه آزاد قمJournal Article20180119The Nihayat Al-Ijaz Fi Dirayate Al-Ejaz book of Imam Fakhr Razi (606 AH) is one of the most important books on rhetorical topics. This book, which is in fact a summary of two books of "Asrar Al-Balagha" and "Dalaiel Al-Ejaz" of Abd al-Qahir al-Jurjani, also includes some statements and views of Imam Fakhr Razi. This paper tries to investigate the impact and influence of Fakhr Razi in the Nihayat Al-Ijaz Fi Dirayate Al-Ejaz book through a descriptive and analytical method and using the comparative method and evaluate their differences and their subscriptions.
Some of the results of the paper indicate that Fakhr Razi in his book analyzes the statements of Abd al-Qahir, and in most cases he verifies it with lexical and logical reasoning, and in some cases he also speaks out with his master with a logical style which is not compatible with rhetorical issues. Fakhr Razi expresses in a very elaborate way the comments and views of Abd al-Qahir Jurjani and adds some other analysis to that and while he has influenced some of the next scholars and scientists.کتاب نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز از امام فخر رازی (606 ه.ق) یکی از کتابهای مهم و قابل توجه در حوزة مباحث بلاغی است. این کتاب که در واقع تلخیصی از دو کتاب اسرار البلاغة و دلائل الاعجاز عبد القاهر الجرجانی است، متضمن برخی آرا و دیدگاههای امام فخر رازی نیز میباشد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از روش مقایسهای، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری فخر رازی در مباحث علم بیان را از کتاب نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، مورد بررسی و نقد قرار داده و اختلافات و اشتراکات آنها را ارزیابی مینماید. برخی نتایج مقاله حاکی از آن است که فخر رازی در کتاب خود آرای عبدالقاهر را مورد تحلیل قرار داده و در اغلب موارد همراه با استدلال لغوی و منطقی بر آن صحه میگذارد و در برخی موارد نیز با استاد خود با سبکی منطقی که با مسائل بلاغی سازگار نیست، به گفت و گو میپردازد. فخر رازی نظرات و دیدگاه-های فشردة عبدالقاهر جرجانی را به گونه ای مبسوط بیان میکند و خود نیز تحلیلهایی دیگری به آن میافزاید. و در عین حال خود نیز بر برخی از صاحب نظران و دانشمندان بعدی تأثیر گذاشته است.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98306_bc69382b45e77fb98239f0a4085954e7.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321Research in the narrative of (the narratee in the novel ALTantoura “by Radwa Ashourروایت شنو و موقعیت آن در رمان «الطنطوریه» اثر رضوی عاشور18721198307FAصلاح الدین عبدیbuali sinaنسرین عباسیدانش آموخته دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20181109Analysis of the audience indicator for understanding the form and how the events of the story is to inspire a new concept to the audience. This area of knowledge has progressed to the point that it can be as a scientific branch, be evaluated. Altantoura novels, works of Radwa Ashour, contemporary Egyptian writer that due to the potential, the potential and specific techniques narrative choices for each suitable for studies of numerous narrative. By multiple narrators and different focal reported. Discrete-time events and also in addressing the perceived limitations narrator (first person) has caused the story, by multiple narrators and different focal reported. Obviously, each of the narrator (the story) for the creation of its narrative, its own narrate calls Audience, Contact stories, from both outside and inside the province, This research is descriptive-analytic methods to examine the characteristics of the narrator and narratee attention. With the understanding of those elements, the field of deep understanding of text and method for creation of meaning of the text be provided.بررسی و تحلیل روایت شنو شالودهای است برای شناخت فرم و چگونگی ارائه حوادث داستانی به نحوی که مفهوم تازهای را به مخاطب القا کند. این حوزه از دانش تا جائی پیشرفت نموده که میتوان آن را به عنوان یک شاخه علمی از روایت، بررسی نمود. رمان الطنطوریة، اثر رضوی عاشور، نویسندهی معاصر مصری به دلیل ظرفیت، پتانسیل و تکنیکهای خاص روائی، گزینهای مناسب برای مطالعات روایت شناسی محسوب میشود. نویسنده در این رمان نشان داده است که راوی برای آفرینش جهان روایی خود، روایتشنو خاص خود را مخاطب قرار داده است. روایت شنو در این داستان ضروری است؛ طوریکه نبود آن به معنای نیستی روایت است. روایت شنو در این رمان، جزو شخصیتها(حسن) و درون داستانی است و در کنش بخشهای مختلف روایت، دخیل است. نگرش او همسو با جهانبینی راوی است. علاوهبر روایت شنو اصلی، شخصیتهای دیگر و از جمله راوی در موقعیتهای کوتاه برای واقعی و ملموس نشان دادن حوادث، درجایگاه روایتشنو نقش ایفاکردهاند و همچنین در برشهای کوتاهی از رمان، روایتشنو در مقام راوی جلوگرشده است. نویسنده در این رمان، نکاتی را بیان نموده که متوجه روایت شنو برون داستانی(خواننده) نیز میشود. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی به بررسی ابعاد و موقعیت شناختی روایت شنو پرداخته تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود، درک عمیق و روش تولید معنا از متن رضوی عاشور فراهم کند.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98307_9683864eacd6e8df55f33a1584d1be18.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321The Study of Functions of Different Types of Paradox in Ahmed Matar's Poetryتبیین مفهوم متناقضنما و کارکرد آن در تعابیر شعری احمد مطر21324798308FAبهنام فارسیدانشگاه یزدعلی بیانلودانشگاه یزدJournal Article20180302Paradox is an artistic device which has been considered by critics as a highlighting factor and a defamiliarizing tool in literary texts. In contemporary literature, this device has been regarded as one of the most important features of contemporary poetry and several functions and uses are attributed to it. The present study tries to expose the functions of paradox in Ahmed Matar's poetry by employing a descriptive-analytic method and to figure out the reasons why he has used this mode of expression. After analyzing this poet's poems, it was concluded that paradox is the most important stylistic feature of Ahmed Matar's poetry and that he has used two types of paradoxes: mixed paradox and semantic paradox. This technique was used in his poetry in order to clarify some political, social concepts, freedom and essential concepts and by using a derisive language and in a joking manner at the service of purposes such cases as mockery of Arab rulers and denigration of Arab society for accepting cruelty and tyranny.متناقضنما شگردی هنریست که به عنوان یکی از مؤلفههای برجستهسازی و آشناییزدایی در متون ادبی مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. این فن در ادبیات جدید به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهای شعر معاصر به شمار آمده و برای آن انواع، کارکردها و مقاصد خاصی در نظر گرفته شده است. این پژوهش میکوشد تا با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، کارکرد متناقضنما و انواع آن را در شعر احمد مطر کاویده و به این مساله پاسخ دهد که وی برای بیان چه اغراضی از این شیوه بیانی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از این است که متناقضنما مهمترین ویژگی اسلوبی شعر احمد مطر به شمار میرود که شاعر آن را در دو گونه متناقضنمای ترکیبی و متناقضنمای معنایی به کار برده است. کارکرد این شگرد در شعر او در جهت تبیین برخی مفاهیم سیاسی، اجتماعی، آزادگی و مفاهیم ذاتی به کار گرفته شده و با استفاده از زبان تمسخر و تهکم و به شکلی طنزگونه در راستای بیان برخی اغراض مثل، تمسخر حکام و سردمداران عرب و سرزنش جامعه عربی به خاطر پذیرفتن ظلم و ستم به کار بسته شده است.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98308_ebbfcddd125fe2e151c2cc9d8836bbd8.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-683521720180321The Position of Educational Concepts in Lebanon's Short Stories, Based on the Book of Al Nasas and Amir Al-Awsaf, by Ali Hejaziجایگاه مفاهیم تربیتی فردی و اجتماعی در داستانهای کوتاه علی حجازی با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف»24929098309FAحسین مهتدیاستادیار دانشگاه خلیج فارس بوشهرعبدالحسین فقهیدانشیار دانشگاه تهرانJournal Article20180614Several factors influence the formation of the child's personality, including family, community, school, radio and television, books and other communication media. One of the literary forms that has a significant impact on the formation of the child's personality is the child's literature.Children learn firsthand from the time they learn to speak, through others, and second in the second place with books of fiction and poetry. In the meantime, story and story have a significant effect on the transfer of educational concepts to the child due to their specific ability. What is supposed to be the hypothesis of this research is that story as an informal educational tool has a semi-indirect and indirect effect on the transfer of educational concepts to children. Based on this hypothesis, the question arises as to what are the most important pedagogical concepts used in childhood stories? n this research, the authors intend to use the descriptive-analytical method to examine the most important educational concepts of Lebanese short stories based on the book of Al Nasas and Amir al-Awsaf, a book by Lebanese children's writer Ali Hijazi. It concludes at the end that the Lebanese childish reader, while observing the artistic beauty of a particular form, has educational concepts such as loyalty, the avoidance of arrogance and pride, strengthening the sense of patriotism, foresight and avoiding weakness, strengthening the spirit of thanksgiving from others, etc. in the book She transfers to children.عوامل متعددی در شکلدهی شخصیت کودک تأثیر دارد؛ از جمله میتوان به خانواده، اجتماع، مدرسه، رادیو و تلویزیون، کتاب و دیگر وسایل ارتباطی اشاره کرد. یکی از گونههای ادبی که تأثیر بهسزایی در شکلگیری شخصیت کودک دارد ادبیات کودک است. کودکان از زمانی که صحبتکردن را یاد میگیرند در مرتبۀ اول از طریق دیگران و در مرتبۀ دوم بهوسیلۀ خودشان با کتابهای داستان و شعر آشنا میشوند در این میان داستان و قصه بهدلیل قابلیت خاصی که دارد در انتقال مفاهیم تربیتی به کودک تأثیر بهسزایی دارد. آنچه بهعنوان فرضیۀ این پژوهش مطرح است این است که داستان بهعنوان یکی از ابزارهای آموزشی غیررسمی بهطور نیمهمستقیم و غیرمستقیم تأثیر مهمی در انتقال مفاهیم تربیتی به کودکان دارد. بر پایۀ این فرضیه این سؤال مطرح میشود که مهمترین مفاهیم تربیتی بکار رفته در داستانهای کودکانه چیست؟ نگارندگان در این پژوهش بر آن هستند تا با استفاده از شیوۀ توصیفی – تحلیلی مهمترین مفاهیم تربیتی داستانهای کوتاه لبنان را با تکیه بر کتاب «النعاس و أمیر العواصف» اثر کودکانهنویس لبنانی علی حجازی مورد بررسی قرار دهند. در پایان این نتیجه گرفته میشود که این کودکانهنویس لبنانی ضمن رعایت زیباییهای هنری در قالبی خاصی مفاهیم تربیتی همچون وفاداری، اجتناب از تکبر و غرور، تقویت حس وطندوستی، دوراندیشی و اجتناب از سستی؛ تقویت روحیه شکرگزاری از دیگران و ... را در کتاب خود به کودکان منتقل میکند.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98309_99bd55fd84f634b5ef4fdbed5ea97825.pdf