دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
حقیقت نمایی در البخلاء جاحظ (موردکاوی قصه های اهل مرو و خراسان)
7
30
FA
احسان
اسماعیلی طاهری
استاد یار وعضو هیأت علمی دانشگاه سمنان
taheri@profs.semnan.ac.ir
حبیب
آتش روز
دانشجوی دکتری دانشگاه دانشگاه سمنان
ha.atashrooz@semnan.ac.ir
سید رضا
میراحمدی
استادیار دانشگاه سمنان
rmirahmadi@semnan.ac.ir
شاکر
عامری
دانشیار دانشگاه سمنان
sh.ameri@semnan.ac.ir
جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ق) نویسندة توانای قرن دوم وسوم هجری، یکی از سرشناسترین چهرههای نثر عربی است که در حوزههای مختلف گیتیشناسی، نقد و ادبیات، موسیقی و جانورشناسی قلم زده است. او چندین اثر مشهور و جریانساز دارد که "البخلاء" یکی از جذابترین آنهاست. جاحظ در این کتاب بهطور ویژه موضوع بخل را بهعنوان مضمونی اجتماعی مورد دقت و واکاوی قرار داده و آن را دستمایة کار خویش ساخته و قصههایی از خسیسان روایت نموده است. او بخش عمدهای از داستانهای خود را به روایتهای بخیلان اهل مرو و خراسان اختصاص داده که نشان میدهد در این اثر بیتأثیر از جریان شعوبیه، یکی از مهمترین جریانات سیاسی آن دوران، نبوده است. جاحظ با توسل به این جریان به نگارش داستانهایی میپردازد و به عجمها نسبت میدهد که مبنای حقیقی ندارد. اما او ادیبی بلیغ و توانا است و این حکایتها را در قالبی حقیقتنما به مخاطب ارائه داده است و با وجود اینکه قصهها از حقیقت تهی است و با قوّه عقل و منطق همخوانی ندارد اما خواننده با توجه به کاربرد ابزارهای حقیقتنما از جانب نویسنده، داستان را حقیقت میپندارد.این پژوهش نشان میدهد که اتکاء جاحظ بر نوع قصه با رعایت ضوابط فنّی و علّی آن، ایجاد فرایند استناد، دقت در توصیف اشیاء و وصف مشروح آن فرایند حقیقتنمایی را ایجاد میکند و خواننده را به تصدیق حکایتهای خود وا میدارد.
حقیقتنمایی,البخلاء,جاحظ,قصه,مرو و خراسان,شعوبیه
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98320.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98320_e3249fbe4386027c0f0c65adc7a4dc85.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
بررسی و تبیین زبان شناختی روند تحول معنایی واژه بروج در قرآن کریم با تکیه بر ریشه های آن در زبان های سامی
31
56
FA
جواد
اصغری
دانشگاه تهران
jasghari@ut.ac.ir
معصومه
ملکی
دانشجوی دکتری مطالعات ترجمه عربی دانشگاه تهران
m2006_maleki@yahoo.com
موضوع تغییر معنا و علل وقوع آن همواره مورد توجه زبانشناسان و محققان معناشناسی بوده است. مطالعات معناشناسی این تغییر و تحولات را در قالب های مختلف بررسی می کند. یکی از شیوه های نگرش به چرایی تنوع و تعدد معنایی واژگان، اهتمام به بررسی روند معنایی واژگانی است. مطالعه درزمانی حاضردرصدد است تا روند تحول معنایی واژه بروج را با رویکرد معناشناسی تاریخی، و ریشه شناسی واژه در زبان های سامی، با کنکاش در کتب لغت، تفاسیر، اشعار قدما و مترجمان کلام وحی تبیین نماید. تحلیل معناشناسی این واژه نشان می دهد دلالت های آن در زبان های سامی محدود بوده و زمانی که وارد زبان عربی وارد شده ، به مرور دایره معنایی آن گسترش یافته است. این روند تحولی در قامت معنای حسی ، معانی انتزاعی و معنای ایدئولوژیک تداوم یافته است.
قرآن کریم,بروج,روند معنایی,زبان شناسی تاریخی
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98323.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98323_c32656f2cc766243043c5f856c00578c.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
نشانهشناسی اجتماعی رمان «الحرب فی برّ مصر»
57
88
FA
علیرضا
اله بخشی
صدا و سیما
ali.alahbakhshi.lit@iactb.ac.ir
سندس
کردآبادی
دانشگاه آزاد تهران مرکزی
sou.kordabady@iauctb.ac.ir
چکیدهیوسف القعید، از نویسندگان نامآشنا و نامآور دوره معاصر مصر و یکی از برجستهترین رماننویسان معاصر عربی است. آثار او در سطح دنیا به زبانهای گوناگونی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی برگردانده شده است. او در آثارش با چیرهدستی و مهارت کمنظیر، مسائل ناهمسان اجتماعی، فرهنگی و چالشهای سایهگستر بر جامعة خود را نمایان ساخته است . رمان «الحرب فی برّ مصر» از رمانهای پرمغز اوست که در آن به شرایط ناگوار و نامناسب جامعهای پرداخته است که سایة ظلم و ستم بر آن سنگینی میکند . این پـژوهش بـر آن اسـت تا با روش تحلیلی - توصیفی نشانههای اجتماعی بهکاررفته در این رمان را در کانون واکاوی قرار دهد و از رهگذر آن به عیانسازی درونمایه پیام نویسنده اشاره کند. یافتة این جستار نشان میدهد که نشانههای بهکاررفته در متن گواه بر وضع اجتماعی نابسامان سایهافکنده بر جامعه آن روز مصر است که در ورطه ناهمسانی و وضع نابسامان طبقاتی، نابرابری، ستم و ستمکاری گرفتار آمده است، بهگونهای که عدالت و ظلم، راستی و ناراستی، خرد و جهل ، و عشق و خیانت به میهن در کنش تقابلی با یکدیگر قرار گرفتهاند.
نشانهشناسی,یوسف القعید,«الحرب فی برّ مصر»
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98324.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98324_0663ca5c3f20d284e33418dce7de4464.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
تحلیل و بررسی جلوه های خمر در شعر مصطفی وهبی التل
89
114
FA
لیلا
حسینی
دانشگاه خوارزمی
l7.hoseynii@gmail.com
صغری
فلاحتی
دانشگاه خوارزمی
falahati42@gmail.com
حامد
صدقی
دانشگاه خوارزمی
sedgi@khu.ac.ir
علی
پیرانی شال
دانشگاه خوارزمی
alipiranishall@gmail.com
مصطفی وهبی التل متخلص به عرار، پرآوازه ترین شاعر، ادیب، روشنفکر و فرهیخته اردن است، در شعر وی مضامینی همچون عشق، شراب، مستی و هستی و نیستی، زندگی و مرگ، عیاشی و خوشگذرانی را می توان دید البته خمریات از مهمترین مضامینی است که در دیوان(عشیات وادی الیابس ) به صورت های گوناگونی به کار می رود تا جایی که او را در خمریات، همپایه أَبونواس، أَعشی وأَخطل می دانند، باده گساری، شراب و مستی از مهمترین موضوعاتی است که در دیوان وی به وضوح مشاهده می شود.این پژوهش به این نتیجه رسیده که خمریات این شاعر، با مضمون جلوه های خمری از جمله«عیاشی و خوشگذرانی، بی مبالاتی به دنیا و متعلقات آن، اضطراب و بیم از مرگ و اغتنام فرصت، بکار بردن می و انگور واقعی و درمان و دعوای بیماری» همراه و با روش پژوهشی توصیفی – تحلیلی بررسی شده است و به این سؤال پاسخ دهد که جلوه های خمر در شعر مصطفی وهبی التل چگونه به کار رفته است؟ و بر این فرض استوار است که؛ عیاشی و خوشگذرانی و در پی آن غنیمت شمردن فرصت ها، نتیجه تفکر او در مورد شراب است. این پژوهش در پی این هدف است که باده و خمر از مهمترین اغراض شعری شاعر است و حضور آن در شعر وی انکار ناپذیر است.
عرار,خمریات,عشیات وادی الیابس,اغتنام فرصت
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98313.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98313_3ae5828a142f0ef9e09179977bd3ce27.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
مبانی روان شناختی آفرینش ادبی از نگاه عزالدین اسماعیل
115
144
FA
داود
شیروانی
دانشجو
davoudshirvani@yahoo.com
حجت
رسولی
0000-0002-0480-8838
استاد گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه شهید بهشتی
h_rasouli@sbu.ac.ir
عزالدین اسماعیل از جمله ناقدانی است که با رویکرد روانشناختی در نقد ادبی معاصر عرب شناخته میشود و از جایگاه ویژهای برخوردار است. مهمترین اثر وی در این زمینه کتاب "التفسیر النفسی للأدب" است. مطالعات او در سه حوزهی تحلیل اثر ادبی، تحلیل شخصیت هنرمند و بررسی فرآیند ابداع اثر ادبی صورت گرفته است. از آنجا که امروزه مبانی روانشناختی موثر در فرآیند خلاقیت ادبی و همچنین تحلیل روانکاوانۀ شخصیت ادیب، در مطالعات نقد ادبی اهمیت ویژهای دارد، بررسی دیدگاههای عزالدین اسماعیل بهعنوان ناقد و ادیبی صاحبنظر در این خصوص ضروری مینماید. بهاین منظور این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاههای عزالدین اسماعیل را در این زمینه بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که از نظر عزالدین اسماعیل، محرکهای روانی تا چه حد در خلاقیت ادبی تاثیرگذارند؟ و تحلیل روانکاوانهی شخصیت ادبی از نظر وی چه فوایدی در بر دارد؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که وی با استفاده از علم روانشناسی در نقد آثار ادبی به این باور رسیده است که برخی از محرکهای روانی همچون: نِوروز، خودشیفتگی، نبوغ، جنون، خیال و ... تا حدی در خلق اثر ادبی مؤثرند و از دیدگاه او، تحلیل شخصیت ادیب، به فهم اثر ادبی کمک میکند، بهطوری که مثلا، با تحلیل روانکاوانهی شخصیت شاعران قدیم عرب، میتوان به برخی از عوامل ضعف نوع ادبی نمایشنامه در ادبیات قدیم عربی پی برد.
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98314.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98314_2045bdd8b8f301dc367d5f0c13281333.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
بلاغت وایدئولوژی
145
170
FA
سیدحسین
سیدی
عضو هیئت علمی گروه زبان وادبیات عرب دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد
seyedi@um.ac.ir
سید محمد جواد
سیدی
دکترای فلسفه غرب ومدرس دانشگاه علامه طباطبایی
sorooshseyyedi@gmail.com
هیچ انسانی بدون پیشفرض نیست و همیشه این پِیشفرضها هستند که داوریها و رویکردهای ما نسبت به پدیدههای جهان را شکل میبخشند. مکاتب فکری نیز از این قاعده بیرون نیستند، چون مکاتب فکری میتوانند مبنای هستی شناختی و یا معرفتشناختی و یا ایدئولوژیک داشته باشند. لذا در شکلگیری مفاهیم و حوزۀ نظریهپردازی نیز مبنای ایدئولوژیک تأثیرگذار است. این مسأله یعنی تأثیر پیشفرضها در رویکرد نظریهپردازان بلاغت عربی مشاهده میشود، چون بلاغت عربی هم در یک بستر تاریخی و تحتتأثیر عوامل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. در این مقاله تلاش میشود با بررسی و تحلیل دیدگاه متکلمان اشعری و معتزلی ، ردپای ایدئولوژی در تبیین و جهتگیری تحلیل مسائل بلاغی، روشن گردد. نتیجه این بررسی آن است که متکلمان مسلمان به ویژه متکلّمان معتزلی، مفاهیم بلاغی را چنان تعریف و تبیین میکردند که با مبانی ایدئولوژیک آنان همسو گردد.
بلاغت,ایدئولوژی,متکلمان,اشاعره,معتزله
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98315.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98315_aca57c784a4a45a543194b901ef25bb8.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
سبک شناسی خطبه 87 نهج البلاغه بر اساس رویکرد ساختارگرایی
171
204
FA
اشرف
پرنوش
دانشجوی دانشگاه خوارزمی
ashraf.parnoosh@yahoo.com
حامد
صدقی
عضوهیات علمی دانشگاه خوارزمی تهران
sedghi@khu.ac.ir
نهج البلاغه بعد از قرآن کریم از ارزشمندترین متون دینی به شمار می آید و پژوهشگران سعی در بررسی آن از ابعاد مختلف علمی وادبی نمودهاند، زیرا این کتاب در بردارنده سخنان گرانبهای امام علی (ع) است که در اوج فصاحت وبلاغت قرار دارد وموضوعات مختلفی را در قالب بهترین الفاظ وبه صورتی هنرمندانه بیان کردهاست. خطبه 87 نهج البلاغه یکی از زیباترین خطبه هایی است که از محبوب ترین بندگان خداوند وتوصیف ویژگی های آنان سخن می گوید ووجه تمایز شان رابا فاسقان وجاهلان بیان می دارد. در این مقاله سعی بر این است به شیوه توصیفی– تحلیلی واز منظر سبکشناسی ساختارگرا به بررسی خطبه 87نهج البلاغه در سطحهای فکری، آوایی، نحوی، بلاغی(دلالی) بپردازد و زیبایی های سبک امام (ع) را در بیان اندیشه هایش نشان دهد. یافتههای پژوهش بیانگر این است که سطوح سه گانه آوایی، نحوی وبلاغی به صورتی منسجم وبه همپیوسته افکار واندیشههای امام (ع) را بیان می کند ودر راستای سطح فکری در حرکت هستند. سطح آوایی با موسیقیای که به واسطه تکرار حروف وسجع وجناس ایجاد کرده است از یک سو سبب انتقال این مفاهیم شدهاست واز سوی دیگرسطح نحوی با جمله های خبریه و فزونی جمله فعلیه وتتابع اضافات وادات همپایه ساز سبب بیان معنا ومقصود مورد نظر امام علی (ع) به مخاطب گردیده است؛ همچنین سطح بلاغی نیز با صنایع لفظی وبدیعی به زیباتر شدن کلام ودرک معنای مورد نظر امام (ع) کمک کرده است ولفظ در خدمت معنای مورد ایشان قرار گرفتهاست.
نهج البلاغه,خطبه 87,سبک شناسی,ساختار گرایی
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98316.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98316_6e95a932d309e89249638c16a85836d5.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
بازخوانی اسطوره ققنوس وتحولات معنایی آن در شعر محمود درویش
205
232
FA
جمال
طالبی قره قشلاقی
دانشگاه فرهنگیان
jamal_talebii@yahoo.com
محمد
خاقانی اصفهانی
استاد دانشگاه اصفهان
m.khaqani@fgn.ui.ac.ir
اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش با آرمان ملّت مظلوم فلسطین و مبارزه برای رهایی از یوغ اشغالگران صهیونیست، شوق بازپسگیری اراضی اشغال شده علیرغم جنگ و کشتار و جنایات فراوان، و نیز تحوّلات شعریاش گره خورده است. او ققنوس را به عنوان نماد مقاومت و ایستادگی، و سر برآوردن از خاکستر مرگ بازخوانی کرده است.ققنوس در شعر محمود درویش از اولین دیوانی که بدان اشاره کرده است یعنی «أحبّک أو لا أحبّک» تا «کزهر اللوز أو أبعد» که آخرین دیوان اوست دستخوش تغییراتی گشته است، که در مقاله حاضر به تحلیل و بررسی ابعاد آن پرداختهایم. مهمترین نتیجه پژوهش در سه مسأله تجلّی یافته است: اول اینکه، اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش به دنبال این است که بگوید که مردم فلسطین و نیز آرمان او هیچوقت نخواهد مرد، بلکه هر زمان از خون شهدایش جوانان غیوری پرورش یافته و راه آنان را ادامه خواهند داد. دوم اینکه، ققنوس در شعر درویش برخی موارد با سخن از زن و مرد همراه است که نماد زایش هستند. سوّم اینکه ققنوس در مراحل پایانی حیات درویش نماد جدال او با مرگ و رستاخیز دوباره است.روش تحقیق در مقاله حاضر تحلیل و توصیف است، و سعی کردهایم به نقد و تحلیل اسطوره ققنوس و تحوّلات معنایی آن در شعر این شاعر بزرگ بپردازیم.
محمود درویش,شعر معاصر عرب,ادبیات پایداری,رمز و نماد,ققنوس
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98317.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98317_a51262bd7e3cdc12dd32ab673b9f01a2.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
ارزیابی مؤلفههای ساختاری مقالههای مجله «نقد ادب عربی»
233
270
FA
حسین
کیانی
0000-0003-4145-0967
دانشگاه شیراز
hkyanee@yahoo.com
شهلا
جعفری
دانشگاه شیراز
sh.jafary90@gmail.com
پرسشنامه طراحی شده، 63 مقاله مجله نقد ادب عربی را با روش تحلیل محتوای ترکیبی مورد نقد و ارزیابی قرار داده است.یافتههای پژوهش نشان میدهد که مقالهها از سال 89 تا 94 در مولفههای ساختاری روند رو به رشدی دارند. اما در سالهای 94 و 95 این روند سیر نزولی پیدا کرده است و سپس سال 96 و 97 مولفههای ساختاری رشد قابل ملاحظه ای دارد. بررسی انطباق ساختار مقالهها با معیارهای مطلوب مقالههای علمی پژوهشی نشان میدهد که ساختار مقاله ها در قسمت سوال، پیشینه ، روش پژوهش و علت انتخاب آن، چگونگی جمع و تحلیل مواد پژوهش و نتیجه، بامعیارهای مقاله های علمی پژوهشی مطابقت ندارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نویسندگان الگوی ساختاری منسجمی در اختیار نداشتند و ساختار مقالهها را بر اساس آنچه خود آموزش دیدهاند تنظیم کردهاند. ضعف موجود را میتوان به بی توجهی به معیارهای ساختاری در آموزشهای دانشگاهی ارتباط داد و از طرفی دیگر مشخص نبودن الگوی جامع ساختاری مقاله علمی پژوهشی از سوی سردبیران و داوران از دیگر عوامل برجسته شدن این مشکل در مقالهها است. بنابراین این پژوهش مدل مفهومی ساختار مقالههای علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی را پیشنهاد داده است.
ارزیابی مقاله,مولفه های ساختاری,مجله نقد ادب عربی,دانشگاه شهید بهشتی
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98318.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98318_88efedd607a1b1beffafc858953c9df2.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
خطاهای شعری ازدیدگاه ابوهلال عسکری
271
298
FA
منصوره
معینی
هیات علمی (استادیار)دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دانشکده مدیریت واطلاع رسانی پزشکی
moeini@mng.mui.ac.ir
اکبر
کلاهدوزان
هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دانشکده مدیریت واطلاع رسانی پزشکی
kolahdouzan@mng.mui.ac.ir
دیدگاه عقلانی ابوهلال عسکری درنقد شعرچکیدهتفاوت دیدگاه ناقدان ادبی در مورد خاستگاه ، هدف و منطق شعر ، نظرات مختلفی را درمورد خطای شاعران به وجود آورده است . ابو هلال درکتاب الصناعتین خطاهای شاعران را فراتر از گستره نحو ، وزن و قافیه بررسی کرده است. وی هرچنددراین کتاب به لزوم تفاوت زبان شعرو زبان معمولی اشاره کرده است امادرنقدابیات ؛ با نگاهی مبتنی بر نقد منطقی ، حرکت شاعر را به قواعد عقلانی وقانونهای وضعی وتنگناهای لفظی محدود ساخته است و هیچ گونه خطایی را برای شاعران متاخر جایز ندانسته است . وی با چنین دیدگاهی با ذکر شواهدی از خطای شاعران تازیانه انتقادخودرابرپیکر ابیات. آنان فروآورده است انواع خطاهایی را که وی در «الصناعتین» مطرح ساخته در عنوانهای اصلی و فرعی عنوانبندی وشرح نمودیم تا از سویی مطالب پراکنده ساختاری شکل گرفته یابد و بیانگر نگاه کلی ابو هلال به موضوع باشد واز سوی دیگر این تقسیمبندی و شرح بتواند راهنمایی عملی برای نقد شعر از زوایای گوناگون گردد . این نوشتارخطاهای شعری را ازنظرابوهلال درشش عنوان اصلی : خطای عرضی ، خطای منطقی ،خطا دروصف وتشبیه ، مخالفت باعرف ، خطای واژگانی ومعنای مکشوف ، تقسیم نموده است ودرهرعنوان اصلی ، عنوانهایی فرعی را با ذکرابیات موردنظر ابوهلال مطرح ساخته وبه شرح خطای ابیات ازنظرابوهلال ودرمواردی به نقدنظراوپرداخته است .کلمات کلیدی: خطای شعری، ابوهلال، الصناعتین، نقد منطقی، خطای عرضی
خطای شعری,ابوهلال,الصناعتین,نقد منطقی,خطای عرضی
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98319.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98319_07324e7e5e68753cf5dcf008cccaf55d.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
روش تحلیل «ماهیتِ صورت» داستان نقدی بر نظریه «ماهیت صورت» سید بحراوی
299
330
FA
فرامرز
میرزاپی
دانشگاه تربیت مدرس
f_mirzaei@modares.ac.ir
نقد داستان در ادبیات عربی، در اواخر قرن بیستم، متاثر از ریختشناسی وساختارگرائی، وارد مرحله نوینی گشت که به عناصر داستان وشیوههای روایت میپرداخت وکمتر به موضوع «نگرش هنری» داستان اهمیت میداد. نگرش هنری تجربه منحصر بفرد نویسنده از پیچیدگیهای زندگی است که منجر به « شناخت داستانی» میشود تا خواننده با درک آن از داستان لذت ببرد و بینش نوی را تجربه کند. سید بحراوی در کتاب «الانواع النثریة فی الادب العربی المعاصر(اجیال وملامح )» با معرفی آثاری گوناگون ازنویسندگان دنیای عرب، میکوشد تا با رهایی از چهارچوب تحلیلهای از پیش تعین شده، تجربه بشری راوی را که معادل با تجربه زبانی نویسنده است، تحلیل کند. وی این تجربه را که برآمده از محیط عربی است، «ماهیت صورت» (محتوی الشکلThe content of the Form) نامید که با رهایی از وابستگی ذهنی به غرب در پی ارائه یک بینش هنری از تجربه انسان عربی است. آیا روش تحلیل وی در گونه های نثری نوآوری دارد؟ و آیا میتوان از آن برای درک داستان بهره برد؟ آیا این کتاب نقدی در رسیدن به این هدف موفق بوده است؟ با روش تحیلی – توصیفی وباتکیه بر روش تحلیل محتوای کمی وکیفی، میتوان نتیجه گرفت که مسأله کتاب «گونه های نثر ادبی معاصر»، نه تحلیل ساخت عناصر داستانی و روایت، بلکه درک زیباشناسانه روایت از تجربه بشری انسان عربی، با ارائه بینش هنری نهفته در شبکه عناصرداستانی است تا ضمن تبیین ویژگیها و روش تحلیل آن، نمونه داستانهایی را که دارای محتوای ساخت داستانی با هویت عربی هستند، معرفی کند.
نقد داستان,«گونه های نثر در ادبیات معاصر عرب»,سید بحراوی
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98321.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98321_b2f10a5334369de01e03a0c25efca0d4.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
پژوهشنامه نقد ادب عربی
2588-6835
2588-7491
9
18
2019
06
22
بررسی عناصر داستان در داستانهای کودک "جاسم محمد صالح" (در آینۀ دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")
331
353
FA
آزاده
میرزایی تبار
دانشگاه علوم وتحقیقات تهران
azadeh.mirzaeitabar@srbiau.ac.ir
علی
صابری
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
dr_saberi@iauctb.ac.ir
کیفیت هر داستانی به نوع ارائۀ عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پیرنگ، شخصیت، درونمایه، زاویۀ دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملتها در قالب آن عرضه میشود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستاننویسان عراقی است که عمدۀ آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیۀ بر شیوۀ توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریۀ ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستانهای کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستانهای کودک و چه در داستانهای بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال میکنند در نوع شکلگیری باهم متفاوتند. پیرنگ داستانهای "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پیرفتی است. درونمایۀ داستانهای بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو میتوان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویۀ دید در تمام داستانها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویۀ دید بسیار کم است.
داستان کودک,عناصر داستان,جاسم محمد صالح,شلومیت ریمون کنان
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98322.html
https://jalc.sbu.ac.ir/article_98322_76a21b3dc72f19e4be2f92b415cf24d0.pdf