دانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-68352120120220نقد نارسائیهای تقسیم ادوار تاریخ ادبیّات عربی و نامگذاری آن98194FAعلی گنجیان خناریاستادیار دانشگاه علامه طباطبائیسیّد حسین حسینیدانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20150513تاریخ ادبیّات عبارت است از داستان تطوّر و تحوّل ادبیّات در گذر زمان و وظیفة اصلی آن تعیین لحظههای تغییر ادبیّات است. برای سهولت در فهم تاریخ ادبیّات، نیازمند تقسیمبندی آن هستیم که این تقسیمبندی باید تابع اصول و موازینی خاص باشد. تاریخ ادبیّات عربی نیز از این قاعده مستثنی نیست. این پژوهش به نقد و بررسی تقسیمبندی تاریخ ادبیّات عربی و نامگذاری دورههای آن از ابتدا تا آغاز دوره نهضت عربی میپردازد. بنابراین، در ابتدا به نقد دورهبندی تاریخ ادبیّات عربی در نزد مورخین پرداخته و سپس مبانی تقسیمبندی را ارائه داده و نهایتاً به دورهبندی و نامگذاری آن با رویکردی جدید نظر دارد. یافتههای پژوهش نشان میدهد، ادب عربی که با ظهور اسلام از چنگ درگیریهای قبیلهای رها شده و در عهد امویان در خدمت احزاب مختلف قرار گرفته بود، در آغاز قرن دوم با سرازیر شدن فرهنگ و تمدّن ایرانی به دامان آن به اوج شکوفایی خود رسید و سرانجام با حملة مغولان و پراکندگی جهان اسلام و استقلال ایران، در سایة حاکمیّت ترکان به خوابی عمیق فرو رفت که تا عصر نهضت عربی بیدار نشد.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98194_305edfc9cd74374c5e3aaadc22316190.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-68352120120220تصویرپردازی هنری در قرآن با تکیه بر تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه98195FAغلامعبّاس رضاییدانشیار دانشگاه تهران0000-0001-7100-8753سیّد پیمان حسینیدانشجوی دکتری دانشگاه تهرانJournal Article20150513قرآن کریم به عنوان یک متن ادبی، در شیوة بیان، تمام اسلوبهای زبان ادبی را به کار گرفته که یکی از این ابزارهای بیانی قرآن، تصویرسازی هنری با استفاده از تشبیه، مجاز و استعاره است مقالة حاضر به مهمترین مشخّصهها و ویژگیهای تصویرپردازی در این کتاب هدایتگر میپردازد. مراد از تصویر هنری و بیانی، تابلوهای هنری و زیبایی است که قرآن با بهرهگیری از خیال و کاربردهای مجازی الفاظ، ترسیم می-کند. بخشی از این تصرّفهای خیالی در زبان، از طریق اسالیب علم بیان، یعنی: تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه صورت میپذیرد . در پژوهش پیش رو، به تحلیل و بررسی مشخّصهها و ویژگیهای تصویرپردازی تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه در شماری از آیات قرآن که بیشتر بیانگر موضع منکران قرآن میباشد، پرداخته میشود تا در این راستا، توانایی و اهداف قرآن در بهرهگیری از تصاویر هنری و وجه تمایز آن با دیگر متون ادبی آشکار گردد.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98195_108d6a09fd0411acb5972d5ba6851e30.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-68352120120220نقد و بررسی برخی دیدگاههای نحوی «ابراهیم مصطفی» در کتاب «إحیاء النّحو»98196FAابوالفضل رضاییاستادیار دانشگاه شهید بهشتیمحمود عبّاسیکارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150513علم نحو، پایه و شالودة زبان و ادبیّات عربی است. این علم همواره راه پرفراز و نشیبی را پیموده است و بیشتر در قالب نظریّات نحوی «خلیل بن احمد» و شاگردش «سیبویه» بود، تا اینکه نخستین بانگ اعتراض علیه آن توسّط «ابن مضاء قرطبی» از اندلس به گوش رسید. او در کتاب خود «الردّ علی النحاة» به ردّ برخی از اصول نحوی از جمله بحث عوامل و علل پرداخت؛ البتّه، این کتاب آنطور که انتظار میرفت، نتوانست مورد توجّه اذهان قرار گیرد تا اینکه در چند دهة گذشته، افرادی چون «ابراهیم مصطفی»، «شوقی ضیف» و «مهدی مخزومی» با ارائة نظریّات جدید نحوی، پا به این عرصه نهادند و با هدف تسهیل در امر فراگیری زبان عربی، بر بسیاری از مسائل پیچیدة نحوی چون: اشتغال، تنازع، افعال ناقصه و... قلم بطلان کشیدند. «ابراهیم مصطفی» در دانشگاههای «الأزهر»، «قاهره» و «اسکندریه»، به عنوان استاد علم نحو و در فرهنگستان زبان و ادبیّات عربی مصر، فعّالیّت مینمود. وی در کتاب «إحیاء النّحو» خود، سعی نموده تا به دور از تعصّب، مباحث نحوی را بر مبنای طبیعت زبان بیان کند. او معتقد است که نحویان قدیم در بیان مباحث نحوی، تحت تأثیر علل فلسفی قرار گرفتهاند. «ابراهیم مصطفی»، نظریّة نحویان، مبنی بر تأثیر عامل بر حرکات اعرابی را رد میکند و معتقد است حرکات اعرابی، دلالت بر معنایی دلالت دارد که متکلّم قصد آن را میکند.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98196_6fc349278f78ffb0fddc2817c3e4ac17.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-68352120120220نشانههایی از ویرانشهر در شعر «خلیل حاوی»98197FAاحمدرضا حیدریان شهریاستادیار دانشگاه فردوسی مشهدکلثوم صدیقیاستادیار دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20150513ویرانشهر یا خراب آباد، انگارة پیدایش سرزمین ناخوشایندی است که ساکنان آن درپی دستیابی به گونه ای متفاوت از آرمانشهر هستند و خاستگاه آن، شکست اندیشه ورزان و بنیانگذاران اندیشة آرمانشهر در وجود بخشیدن خارجی به این مکان خیالی بود که اسباب پیدایش یک محور اندیشگانی متضاد را فراهم ساخت. نظر به اندک بودن جستارهای انجام شده دربارة سرودههای خلیل حاوی و بویژه غریب ماندن این سرایندة فیلسوف در جایگاه یکی از برجستهترین طرّاحان انگارة ویرانشهر در ادبیّات معاصر عربی، این جستار- با بررسی متنِ سرودههای حاوی از زاویة ادبیّات ویرانشهری و با واکاوی اندیشههای شاعر در ارتباط با دوران معاصر- درپی پاسخگویی به دو پرسش بنیادین ذیل است: 1) سازههای اصلی شکل دهندة اندیشه و فضای ویرانشهر در ذهن و کلام شاعر کدامند؟ 2) تصاویر نهایی حاوی از فضای ویرانشهر در دنیای معاصر، تبیین کنندة چه نوع رویکردی از سوی اوست؟ هدف اصلی این جستار، بررسی مفهوم دیس توپیا و عناصر و مؤلّفههای شکل دهندة فضای ویرانشهر در سرودههای خلیل حاوی است که از مهمترین این عناصر میتوان به ایستایی زمان، تداخل زمان در مکان، حاکمیت پلیدی و تباهی بر جهان و بازتاب نجوای شاعر با پاکی به افسانه پیوستة انسان دیرین اشاره کرد. برآیند نهایی پژوهش حاضر، تأکید کنندة این باور است که هدف حاوی از طرح و بررسی اندیشة ویرانشهر، دعوت نوع بشر به بینشی انسانی و رویکردی فرا مادّی در دنیای معاصر است.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98197_fbf74b310a5227f6c25741ec462e5435.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-68352120120220تطبیق شیوههای نقد ادبی بر آراء نقدی «ابراهیم عبدالقادر المازنی»98198FAابوالفضل تقیپوراستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشتصبری جلیلیاندانشجوی دکتری خوارزمیافسانه قاسمپورکارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمیJournal Article20150513«مکتب دیوان»، آغاز گر یکی از جنبشهای ادبی معاصر است که در پیشبرد و متحوّل ساختن جریان نقد ادبی در جهان عرب، سهم بسزایی داشته است. بررسی دید گاههای نقدی بنیانگذاران این مکتب، نشان از نگاهی نوین، جسورانه و جریان ساز دارد که بدون کناره گرفتن از میراث عظیم عربی در مقولة نقد ادبی، در صدد نوسازی و تلفیق آن با دستاوردهای جهانی در این زمینه است.در این مقاله، چند شیوة اصلی نقد ادبی با آراء نقدی «ابراهیم عبدالقادر المازنی» تطبیق داده شد. حشو، تکرار، غلو، عدم وحدت عضوی، فساد معنا، سرقت و مناسبت گرایی، از جمله مواردی است که مازنی در نقد آثار شاعران و نویسندگان قدیمی و معاصران خود به آنها پرداخته است. اگر چه آراء نقدی مازنی را اغلب میتوان با نقد «متکامل» منطبق دانست، امّا برخی شیوههای نقدی در برخی آثار او نمود بیشتری دارند. مازنی در نقد آثار مصطفی لطفی منفلوطی، عبدالرّحمن شکری و حافظ ابراهیم، بیشتر به نقد فنّی لغوی و نقد تاریخی متمایل است و در بررسی و نقد اشعار بشّار بن برد و ابن الرومی، به سبب لحاظ کردن جنبههای روانی این دو شاعر، نقد روانشناختی را اساس کار خود قرار میدهد.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98198_b711b29936f1d6c9dfb70c0c443b1fdb.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-68352120120220نقد و بررسی نظریّة دورهبندی سیاسی تاریخ ادب عربی98199FAعلی افضلیاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفولJournal Article20150513تاریخ ادبیّات مجموعة مشخّصی از اطّلاعات معیّن که افزایش و کاستی نمیپذیرد، نیست. هر روز به موازات رشد جامعة بشری و پدیدار شدن بینشهای نو و اطّلاعات جدید، چهرة تاریخ دگرگون و اعتبارهای پیشین باز نگریسته میشود. بنابراین، هر طرح و روشی برای مطالعة تاریخ ادب، در معرض تغییر و تکمیل و یا احیاناً طرد است. امّا مهم آن است که طرحی که در یک زمان بخصوص برای مطالعة تاریخ ادب افکنده میشود، قادر به حلّ معضلاتِ همزمانِ خود باشد. بررسی تاریخی ادب، لزوماً با نوعی تقسیم بندی تاریخی همراه است که بناچار دید ما را محدود میسازد. امّا این، بهتر از عدم اتّخاذ دید است. بخش بندی گذشته و نام گذاری آن، کار توصیف گذشتة تاریخی را آسانتر و تحلیلها را شفّافتر میکند. در این مقاله، ضمن اشاره به انواع الگوهای دوره بندی تاریخ ادب، نظریّة آکادمیک یا همان دوره بندی سیاسی تاریخ ادب عربی به دورههای جاهلی، اسلامی، اموی، عبّاسی، انحطاط و معاصر، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. ابتدا، ویژگیهای نظریّه به همراه استفادههای آغازین آن در ادب عربی و نام تمام تألیفات تاریخ ادبی که از این نظریّه در دوره بندی ادوار ادب بهره بردهاند، عنوان میشود، سپس بنیانهای آن به طور مشروح نقّادی میگردد. در خلال این تحلیل، نشان داده میشود که دورهبندی تاریخ ادب عربی بر مبنای دورههای سیاسی، بازتابی انفعالی از تحوّلات سیاسی است که علاوه بر ایجاد تنگنظری دربارة آثار ادبی، بسیاری از شاعران و نویسندگان را به بوتة فراموشی میسپارد. نگارنده، با پیشنهاد بسترهای تئوریک برای جایگزینی یا اصلاح این نظریّة آکادمیک، شیوة درست را در یافتن ویژگیها و مؤلّفههایی درون ساختی از ادب میداند که بر اساس آنها، میتوان الگویی برای تعیین دورههای تاریخ ادبی مشخّص نمود.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98199_b168e5a7767d9eae2c6159f7d9c46ac4.pdfدانشگاه شهید بهشتیپژوهشنامه نقد ادب عربی2588-68352120120220از قهرمان تا پهلوان(بررسی سیر تطوّر معنایی واژة قهرمان)98200FAسیّد محمّدرضا ابنالرسولاستادیار دانشگاه اصفهانبتول حیدریدانشجوی دکتری دانشگاه اصفهانJournal Article20150513واژهها در طول زمان، بنا به دلایل متعدّدی - از جمله نیاز مردم- دچار مرگ، زایش یا تغییر و تحوّل در دو حیطة لفظ و معنا میشوند که بیتوجّهی به این تغییرات، در فهم و ترجمة متون کهن زیانبار خواهد بود. در نامة 31 نهجالبلاغه، واژة «قهرمانة» در عبارت «المرأة ریحانةٌ و لیست بقهرَمانةٍ»، مشمول همین تغییرات شده است. واژة قهرمان، معرّب واژة فارسی «کهرمان»، به معنای کاراندیش است و ظاهراً از جمله اصطلاحات دیوانی بوده که در صدر اسلام به زبان عربی وارد شده و تاکنون معنای اصیل خود را در این زبان حفظ کرده است. چنانکه، در نهجالبلاغه نیز به معنای کارفرما و پیشکار آمده است؛ امّا در زبان فارسی، این واژه دچار تغییرات معنایی شده و به معنای پهلوان، شجاع و نیرومند (معادل بطل عربی و hero انگلیسی) منتقل شده است. نوشتار حاضر میکوشد ابتدا، این واژه را بر اساس کتب لغت عربی و فارسی و با استناد به متون کهن هر دو زبان، ریشهشناسی کند سپس با توجّه به نحوة کاربرد این واژه در کتب احادیث و در متون فارسی و عربی معاصر، سیر تطوّر معنایی آن را در این دو زبان روشن سازد. از کاربردهای این واژه در متون، چنین استنباط میشود که قهرمانها و قهرمانهها طبقهای خاص و با ویژگیها و وظایفی منحصر به فرد بودهاند و در محیط و زمانة خود نقش مؤثّری داشته اند. حضور و کارکرد قهرمانهای معروف در طول تاریخ، این نکته را روشن میسازد. نقد و بررسی شروح و ترجمههای عربی و فارسی نهجالبلاغه، بویژه آنها که قهرمان را به معنی و کاربرد امروزین آن، یعنی پهلوان تلقّی کردهاند، مبحث مهمّ دیگر این نوشتار است. در شروح و ترجمههای عربی نهجالبلاغه، به معنای صحیح واژه توجّه شده است، امّا در شروح و ترجمههای فارسی، عدّهای از مترجمان به معنای صحیح و قدیمی واژه توجّه نکردهاند و معنای امروزین آن را ذکر کردهاند.https://jalc.sbu.ac.ir/article_98200_9d319eaaad0b43be8120c2cd029885f2.pdf