نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
گاهی خلق تصاویر عینی در آثار ادبی شاخصترین رسالت یک ادیب محسوب میشود که این مهم از طریق تلفیق عناصر داستانی با آرایههای ادبی فضای اثر ادبی را زنده و دستیافتنی میسازد تا مخاطب از خلال گفتگوی بین شخصیتها یا نقل قولهای نویسنده پیام اثر را دریافت کند، با فضای اثر همراه شود و حتی گاهی حس همذاتپنداریاش تحریک شود. بیشک شعر داستانی یکی از حساسترین و نابترین گذرگاههای ادبی در انتقال و اشاعۀ مضامین بلند ادبی و روایتگر رخدادهای مهم سیاسی- اجتماعی است. در این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفه های روایی- بلاغی در قصیدۀ داستانگونۀ «إلى فزان» جمیل صدقی الزهاوی پرداخته شده است. برآیند پژوهش نشان میدهد که شاعر با تکیه بر عناصر روایی شخصیت، گفتگو، کشمکش و فضاسازیهای سیاسی- عاطفی خود را مقید به صنعتپردازیهای تصنعی و متکلفانه نساختهاست، اما در ایجاد حس کشش و کنجکاوی برای مخاطب خویش نیز قصور نکردهاست. او از همان ابتدای کار با یک انتخاب ماهرانه برای عنوان و حتی در حسن مطلع قصیده یک حس ابهامگونگی را در مخاطب میپروراند. در ابیات ابتدایی استفادة آگاهانه و ابزاری از نمادهای طبیعی و پیوند ناگهانی آن با یک محیط خانوادگی مخاطب را غافلگیر میکند و فضای قصه را بهتدریج به سمت یک محیط خفقانآمیز سیاسی سوق میدهد تا از این طریق رعب و هراس تظلمخواهی در چنین فضایی را به صورتی نمادین به مخاطبینش القا کند.
کلیدواژهها
موضوعات