نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
بیان مسئله و هدف: میان رویکردهای متنوع نقد ادبی، جامعهشناسی ادبیات جایگاه ویژهای دارد؛ این رویکرد با تکیه بر معیارهای اجتماعی به بررسی محتوای آثار ادبی میپردازد و به دنبال کشف و تبیین روابط پیچیده بین اثر ادبی و بسترهای اجتماعی شکلدهندۀ آن است. جورج لوکاچ (1885-1971م)، منتقد و نظریهپرداز برجستۀ معاصر، با ارائۀ نظریات بدیع، تحولی عمیق در رویکرد جامعهشناختی نقد ادبی ایجاد کرد. در نظریۀ او پیرامون رمان مفاهیمی نظیر رئالیسم، شخصیت نوعی، رابطۀ علی و معلولی و محتوای اجتماعی بهمثابۀ ارکان اساسی تحلیل ادبی مطرح میشود. از دیدگاه لوکاچ، رئالیسم ناب باید تصویری یکدست و هماهنگ از انسان و جامعه ترسیم کند و در تلاش برای بازنمایی وحدت و یکپارچگی این دو عنصر اساسی باشد. رئالیسم مدنظر لوکاچ دارای سه ویژگی اساسی است؛ نخست انتقادی بودن آن است؛ لوکاچ بر این باور است که دورانهای مهم تاریخی دورههایی گذرا و سرشار از تغییر و تحول است که با چالشها و تحولات فراوانی مواجه است. ازاینرو، نویسندگان واقعگرا باید با نگاهی انتقادی به جامعه بنگرند و نابرابریها، بیعدالتیها و سایر معضلات اجتماعی را به تصویر بکشند. ویژگی دوم رئالیسم لوکاچ چیرگی واقعیت است. این بدان معناست که نویسنده باید تشنۀ حقیقت باشد و واقعیت را صادقانه و بیپرده بیان کند. لوکاچ تأکید میکند که نویسندهٔ واقعگرا باید تصویری عینی از واقعیت ارائه دهد، حتی اگر این تصویر با باورها و اعتقادات شخصی او در تضاد باشد. سومین اصل رئالیسم لوکاچی مردمیبودن است. این اصل حکم میکند که نویسنده مسائل اساسی و ژرف جامعه را در بالاترین سطح ممکن بازگو کند و به عمق دردها، احساسات، افکار و رفتارهای انسانی راه یابد. رمان «برید اللیل»، اثر نویسندۀ لبنانی، هدی برکات، که برندهٔ جایزۀ بوکر عربی است، نمونهای درخشان از آثاری است که، با رویکردی انتقادی و واقعگرایانه، تصویری تلخ و گزنده از اوضاع نابسامان و آشفتۀ جامعۀ امروز به مخاطب عرضه میکند. هدف اصلی این پژوهش تحلیل این رمان براساس اصول رئالیسم لوکاچی و برجستهساختن نقش حیاتی و اثرگذار ادبیات در راستای فهم، تحلیل و بهبود کاستیها و نابسامانیهای جامعه است.
روششناسی: جامعهشناسی ادبیات، بهمثابۀ رویکردی میانرشتهای، پیوندی عمیق بین دو حوزۀ مطالعاتی مجزا، یعنی جامعه و اثر ادبی، برقرار میسازد. این رهیافت با بررسی دقیق و تحلیل انتقادی روابط و تأثیرات متقابل در این دو حوزه در پی کشف چگونگی بازتاب نابسامانیهای ساختاری جامعه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی بر ذهنیت و وجدان هنری نویسنده است. پژوهش حاضر با اتخاذ شیوهای توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر چهارچوب نظری جورج لوکاچ به واکاوی رمان «برید اللیل» اثر هدی برکات میپردازد. هدف غایی این پژوهش پاسخگویی به این پرسش کلیدی است که چگونه نابسامانیهای ساختاری جامعه، از طریق تمهیدات هنری و بازنماییهای روایی، در تاروپود رمان بازتولید و منعکس شده است.
بحث و تحلیل: رمان «برید اللیل» اثر هدی برکات، بهعنوان اثری رئالیستی، به کاوش عمیق در معضلات اجتماعی میپردازد و تلاشی هدفمند را برای ارائهٔ تصویری بیپرده از واقعیتهای تلخ و ناگوار جامعه به نمایش میگذارد. از برجستهترین مؤلفههای سبکشناختی برکات در این اثر، اتخاذ رویکردی انتقادی است که در قالب نقدی بنیادین بر شرایط نامطلوب جوامع عربی و جهان غرب تبلور مییابد. این نقد طیف گستردهای از مسائل و معضلات، ازجمله فقر موجود در جوامع عربی، توزیع نابرابر ثروت، پدیدههایی چون کودکهمسری، کودکان کار، ازدواجهای اجباری و... را دربرمیگیرد. نویسنده، در این رمان، معضلات اجتماعی و آسیبهای فرهنگی را بیپرده بیان میکند؛ ازجملهٔ آنها میتوان به بیسوادی اشاره کرد که، از منظر او، معلول فقر و علت برخی نابسامانیهای دیگر است. برکات، علاوهبر معضل بیسوادی، که بخش عظیمی از جامعه را از کنشگری مؤثر بازمیدارد، به پدیدههایی نظیر انحرافات جنسی، تنفروشی و روسپیگری نیز اشارات صریحی دارد. برکات به بازتاب اساسیترین چالشهای زنان در عصر معاصر مبادرت میورزد و انتقاد شدید خود را از خشونت، تنبیه بدنی و آزار جنسی زنان، که از موارد شایع ستم بر آنان بهشمار میآید، ابراز میدارد. پیامدهای ویرانگر جنگ، ازجمله دستگیریهای بیدلیل، وضعیت اسفبار زندانها، شکنجه و تجاوز به زندانیان از دیگر موضوعاتی است که نویسنده به شیوهای دردناک به روایت آنها میپردازد. براساس دیدگاه لوکاچ، رئالیسم سترگ و راستین باید دربردارندۀ اساسیترین و حادترین مشکلات جامعه باشد. در همین راستا، برکات نیز بر یکی از مسائل مهم جهان معاصر، یعنی مسئلهٔ مهاجران و پناهندگان تمرکز میکند و مشکلات آنها را بهتصویر میکشد. با بررسی رمان برید اللیل در چهارچوب نقد جامعهشناختی بر مبنای نظریۀ لوکاچ شواهد متعددی دال بر حضور رئالیسم انتقادی، پیروزی رئالیسم و مردمیبودن، که بهعنوان سه اصل بنیادین این نظریه شناخته میشود، مشاهده شد.
دستاوردها: نتایج این تحلیل نشان میدهد که روح رئالیسم لوکاچی به شیوهای پویا در این رمان تجلی یافته است. نویسنده جهانی را بهتصویر کشیده است که ضربان نبض واقعیتهای اجتماعی در بافت روایی آن بهوضوح احساس میشود. برکات در این اثر به بازنمایی عینی و نقادانهٔ مسائلی ازجمله فقر و فاصلۀ طبقاتی، جنگهای ویرانگر و شیوع بیسوادی پرداخته که به زعم وی جامعۀ بشری را بهسوی سراشیبی انحطاط سوق داده است. بازتاب این معضلات ساختاری در ظهور پدیدههایی چون کودکان کار و کودکآزاری، ازدواجهای اجباری و کودکهمسری، بیکاری، اعتیاد، انحرافات جنسی و... مشهود است.
کلیدواژهها
موضوعات