نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
بیان مسئله و هدف: زبانشناسی شناختی از عناصر اصلی علم زبانشناسی است که برای دریافت پیام به بررسی ارتباط میان ساختار و زبان با متن میپردازد. هر شاعری با توجه به حوزهٔ ادبی و شرایطی که در آن قرار گرفته عناصر ویژهای را که متناسب با مفاهیم مدنظرش است گزینش و میان زبان شعری خویش با مقصود اصلی پیوستگی ایجاد میکند. بررسی هر کدام از ابعاد و لایههای گفتمانی برای رساندن مقصود به مخاطب قابلیت واکاوی دارد. پل ورث از نظریهپردازان مشهور حیطهٔ زبانشناسی شناختی است که نظریهاش جامع و شامل نظریههای پیشین است و با تکیه بر نظریهٔ وی میتوان به درک بهتری از یک اثر ادبی دست یافت. ورث، در نظریهٔ متن خود، مفهوم اساسی زبانشناسی متن و زبانشناسی شناختی را با هم تلفیق و فرایندی را تکمیل میکند که همانند آن در آثار برجستهٔ قبلی مانند مقدمهای بر زبانشناسی متن بوگراند و درسلر (1981م) و آثار ون دایک و کینچ (1983م) وجود ندارد. وی، در رویکرد جهان متن، متن را در سه حیطهٔ جهان متن، جهان گفتمان و جهان زیرشمول کاوش میکند؛ این رویکرد بهدلیل جامعبودن قابلیت بررسی زبانشناسانهٔ آثار ادبی را دارد. یحیی سماوی از شاعران سرآمد دوران معاصر عراق است که زبان شعریاش با مددجستن از عاطفه و خیال قوی شاعرانهاش گاه پیچیده و گاه عامهفهم است و محور اساسی سرودههایش حول محور بیان فجایع و اقداماتی میگردد که ازسوی اشغالگران آمریکایی صورت گرفته و شرایط زندگی در سرزمینش را تحتتأثیر قرار داده است. پژوهش حاضر در پی آن است که با ابعاد زبانشناسی شناختی پل ورث که بر پایهٔ جهان متن، جهان گفتمان و جهان زیرشمول استوار است به بررسی جهانهای سهگانه در اثر «شاهِدَةُ قَبرٍ مِنْ رخامِ الْکَلِماتِ» از یحیی سماوی بپردازد.
روششناسی: پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و براساس رویکرد الگوهای جهانهای متن، گفتمان و زیرشمول پل ورث به بررسی مجموعهٔ شعری «شاهِدَةُ قَبرٍ مِنْ رخامِ الْکَلِماتِ» یحیی سماوی پرداخته است.
بحث و تحلیل: زبانشناسی شناختی یکی از راههای اندیشیدن در ادبیات است که از منظر زبانشناسی به بررسی متون ادبی میپردازد. پل ورث (Paul Werth)، نظریهپرداز معاصر، در رویکرد جهان متن، متن را در سه حیطهٔ جهان متن، جهان گفتمان و جهان زیرشمول کاوش کرده؛ این رویکرد بهدلیل جامعبودن قابلیت بررسی زبانشناسانهٔ آثار ادبی را دارد. از آنجایی که نقد ادبی بهدلیل محدودیتهایی قادر به اتصال جهان متن به جهان خواننده و بررسی همهٔ زوایای یک متن نیست، از این رهگذر نیازمند به نظریهای است که از دیدگاه علمی و خلاقیت ادبی بتواند وارد فضای متن شود و نظریهٔ پل ورث این امکان را فراهم میسازد. یحیی سماوی با توجه به اشغال سرزمینش ازسوی آمریکاییها، که شرایط جامعه را دچار خفقان کرده، مفاهیم بنیادی و اساسی اشعارش را با شیوههای شاعرانه و ادبی پوشانیده است. بررسی مجموعهٔ شعری «شاهدةُ قبر مِن رُخامِ الکلمات» اثر سماوی براساس رویکرد شعرشناسی شناختی پل ورث به مخاطب در دریافت مفاهیم اساسی شعر کمک شایانی میکند.
دستاوردها: با شناسایی عناصر جهان متن در این اثر، سیر اصلی و هدف بنیادی شاعر بهتصویرکشیدن وضعیت سرزمینش بهدست اشغالگران است. زمان در این اثر بیشترین بسامد را در گریز به گذشته و جلورفت دارد که دلیل آن قراردادن مخاطب در اتفاقات گذشته و ایجاد امید و تشویق به استقامت و تصویرسازی آیندهای روشن برای گفتهخوانان است. مکان در این مجموعه همواره در حال تغییر است و بیشتر حس خفقان و درد و اندوه را با خود به همراه دارد و از آنجایی که مکان زندگی شاعر اشغال شده است، بیشترین توجه را به این عنصر جهانساز دارد. شاعر، در جهان گفتمان، اطلاعات آنی از مفهوم مدنظرش را در اختیار خواننده قرار داده و مخاطب را با خاطرات، امیال و اهداف خویش آشنا ساخته و وارد عرصهٔ شعری خویش کرده است. وی در جهان متن با استفاده از عناصر جهانساز به سرودههایش گسترهٔ معنایی بخشیده و بخشی از بازنمایی جهان متن را در محور گروههای گزارهگستر قرار داده که بسامد متن تعلیمی بهدلیل هدفگستر بودن اثر حاضر بیشتر است. هر سه بُعد جهان زیرشمول در این مجموعه وجود دارد و شاعر در بُعد اشاری از نظر زمانی عقبرفت و جلورفت دارد و شخصیتها را از اول شخص به سوم شخص تغییر میدهد.
کلیدواژهها
موضوعات