نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
بیان مسئله و هدف: محمد بن ادریس شافعی (146–204ﻫ.ق) ملّقب به «ابوعبدالله» و معروف به «امام شافعی» با نام کامل محمدبن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع بن سائب بن عبید بن عبد یزید بن هاشم بن عبدالمطلب بن عبد مناف، از مشهورترین ائمۀ چهارگانۀ اهل سنّت و امام شافعیان بوده که در جوانی طبعی لطیف داشته و اشعار پرمحتوا و طرفه میسروده است. وی در فصاحت و بلاغت زبانزد روزگار خویش بوده و در دنیای شعر نیز خود را برتر از لبید (شاعر معروف عرب که معلّقهای نیز در کعبه داشته) میدانسته و در این رابطه گفته است: «اگر شعر از شأن فقها نمیکاست، من از لبید شاعرتر بودم». البته چنین ادعایی از جانب وی اصلاً گزاف نبوده، زیرا زعفرانی در این مورد گفته است: «هرگز کسی را فصیحتر و داناتر از شافعی ندیدهام. روزی گروهی از اعراب را دیدم که به محضر وی میرفتند. یکی از بزرگان حاضر در مجلس درس شافعی رو به آنها کرد و گفت: شما که علم نمیآموزید، چرا به جلسات درس ابن ادریس میآیید؟ گفتند: میآییم تا سخنانش را بشنویم، چون ما شیفتۀ سخنگفتن او هستیم». اما شافعی بعدها، بر اثر پند عتابآمیز پیری خردمند، شعر را رها کرد و به فقه روی آورد و از آن پس دیگر شاعری را در شأن یک فقیه نمیدید. بههمین دلیل، وی هرگز اهتمام به تدوین دیوان اشعار خویش ننمود و اشعارش اغلب توسط راویان به تذکرههای یاقوت حموی، ابن خلکان، دمیری، فخر رازی، مسعودی، ابن ندیم و برخی از کتب تراجم دیگر راه یافته است. تأثیر فقه و شعر شافعی بر شعر و ادبیات فارسی و نقش شاعران نامدار فارسیزبان شافعی مذهب، یعنی نظامی، خاقانی، سعدی و حافظ در معرّفی آن فقیه پرآوازه، به جامعۀ اسلامی ایران، بر اعراب و ایرانیان پوشیده نیست. میتوان ادعا کرد که شافعی میان حکیمان و شاعران کهن عرصۀ ادب فارسی با اقبال بینظیری روبهرو بوده و دلیل چنین اقبالی تسلّط وی بر شعر و ادبیات بوده است. مضامین شعر عربی شافعی فاخر و درخور توجه بوده اما اشعار او تقریباً از صنایع ادبی و محسنّات لفظی خالی است. شعر او بیشتر از نوع مقطّعات و سراسر ابیات آن در مورد مضامین اخلاقی بوده و این خود گواه آن است که فقه شافعی بر شعر شافعی مقدّم بوده و شعر از نگاه وی تنها وسیلهای برای بیان مقاصد دینی و اخلاقی بوده و هرگاه حق سخن ادا میشده از اطالۀکلام پرهیز میکرده است. بااینحال، شافعی مترجمان خوشقریحهای در عرصۀ زبان و ادب فارسی داشته است، بهطوری که بسیاری از مضامین آثاری همچون خمسۀ نظامی، دیوان خاقانی، گلستانوبوستان سعدی، دیوان حافظ و... ترجمۀ فارسی رساله و دیوان اشعار شافعی است. هدف از تدوین مقالۀ حاضر نیز بررسی برخی مضامین مشترک دیوان شافعی و دواوین و آثار شاعران و نویسندگان مذکور است.
روششناسی: مقالۀ پیشرو با روش مطالعات کتابخانهای و رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی بازتاب برخی مضامین شعر شافعی در آثار چهار شاعر برجستۀ ادب فارسی، یعنی خاقانی، نظامی، سعدی و حافظ پرداخته است.
بحث و تحلیل: در حوزۀ ادبیات غنایی، شاعرانی همچون نظامی، خاقانی، سعدی و حافظ برخی مضامین آثار خود را از دیوان اشعار محمدبن ادریس شافعی (پیشوای مذهب شافعی) اقتباس نمودهاند. این اقتباس بهصورت ترجمۀ اشعار عربی به فارسی و آراستن آنها با مضامین علمی، انواع صنایع و آرایههای ادبی، در شعر فارسی نمایان شده است. درواقع، میتوان ادعا کرد که شعر شافعی همچون دختری عرب، زیبا، ساده و بیآلایش است که فقه شافعی نقاب بر چهرهاش افکنده و او را از انظار مردمان نهان کرده است، اما وصف جمال آن زیبارو به آثار بزرگان هرعصری راه یافته و سالها پس از مرگ شافعی به گوش مشاطّهگران شعر فارسی در بلاد پارس رسیده است. آنها نیز نقاب از رخسار آن دختر زیباروی عرب برداشته و او را در نهایت عزّواحترام به سرزمین پارس آورده، بر اندام موزونش، حلۀ هزارنقش و هزاررنگ پارسی پوشانده و به هفتقلم فقه، طب، نجوم، ریاضیات، فلسفه، عرفان و تصوّف آراسته و پریرخساری بیبدیل با نام «شعر فارسی» را به جهانیان معرفی کردهاند. یکی از مضامین مشترک شعر شافعی و گلستان سعدی حکایت معروف «فقیه کهنجامۀ تنگدست» است که سعدی آن را از دیوان شافعی برگرفته و خود شافعی نیز همان فقیه عالم و ژندهپوش حکایت سعدی است. مصراع بسیار مشهور «چهار تکبیر زدم بر همۀ هرچه که هست» نیز از مضامین مشترک شعر شافعی و دیوان حافظ است، حال آنکه همگان میپندارند که حافظ آن را از رسالۀ فقهی ابن ادریس اقتباس کرده است.
دستاوردها: محمدبن ادریس شافعی یکی از فقهای چهارگانۀ اهلسنّت است که دستی نیز بر شعر داشته و برخی مفاهیم ادب کهن فارسی متأثر از شعر او است. شعرای پرآوازۀ شافعی مذهب پارسیزبان؛ نظامی، خاقانی، سعدی و حافظ، نهتنها در وادی مذهب، که در دنیای ادبیات و شعر نیز پیرو ابن ادریس بوده و مضامین بسیاری را از دیوان اشعار وی اخذ کردهاند. آنها مفاهیمی مانند تلاشوکوشش، چهار تکبیر، افشای اسرار، کسب دانش در جوانی، نکوهش خندۀ بسیار، نکوهش حسادت، دوست روزگار پریشانی و شیوۀ برخورد با دوستانِ دشمنان را از اشعار عربی شافعی اقتباس و به فارسی ترجمه نموده و در آثار ادبی خویش متجلّی ساختهاند. البته، میان شاعران موردبحث مقالۀ حاضر، نظامی همواره با نظرات شافعی موافق بوده و آنها را تأیید کرده است، اما سعدی و حافظ در برخی موارد با عقاید ابن ادریس مخالف بوده و نظرات خود را در مورد موضوع موردبحث ارائه کردهاند.
کلیدواژهها
موضوعات