نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
بیان مسئله و هدف: با توجه به اینکه رمان «النُوم فی حَقل الکَرَز» نوشتهٔ أزهر جرجیس به بررسی عمیق پریشانخاطری، بیهویتی و تلاش برای یافتن آرامش در دو محیط متفاوت عراق و نروژ میپردازد، این پژوهش به دنبال بررسی و تحلیل کارکرد معنادرمانی (لوگوتراپی) ویکتور فرانکل در این رمان است. این رمان، بهویژه با محوریت جستوجوی معنای زندگی، ازدستدادن هویت و سرخوردگی، بستر مناسبی را برای کاربرد نظریهٔ فرانکل فراهم میکند. مسئلهٔ اصلی اینجاست که چگونه أزهر جرجیس از مؤلفههای سهگانهٔ معنادرمانی (ارزشهای آفرینش، تجربه و نگرش) برای نشاندادن تلاش شخصیتهای داستان برای مقابله با رنجها، نابرابریها و یافتن معنا و آرامش استفاده کرده است؟ این پژوهش همچنین قصد دارد بررسی کند که چگونه مفاهیم توحیدی و معاد در رمان بهعنوان ابزاری برای پیونددادن مواجه با مرگ به معنا و آرامش درونی عمل میکنند. هدف اصلی این پژوهش تحلیل و تبیین کارکرد معنادرمانی ویکتور فرانکل در رمان «النُوم فی حَقل الکَرَز» است. اهداف فرعی این پژوهش عبارت است از: بررسی و تحلیل دلالتهای مستقیم و غیرمستقیم رمان «النُوم فی حَقل الکَرَز» براساس اصول لوگوتراپی؛ شناسایی شیوههایی که نویسنده از طریق آنها به شخصیتهای داستان کمک کرده تا از طریق تجربههای انسانی، ارزشهای اخلاقی و رنجها به معنای زندگی دست یابند؛ رمان «النُوم فی حَقل الکَرَز» داستانی در جستوجوی فلسفی معنای زندگی و بازتابی از اصول معنادرمانی.
روششناسی: این تحقیق با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی مؤلفههای نظریهٔ ویکتور فرانکل در رمان «النوم فی حقل الکرز» پرداخته است. جمعآوری دادهها بهصورت کتابخانهای و با مراجعه به کتب مرتبط و تحلیل رمان مذکور بوده است. تلاش شد تا با تحلیل رمان و خوانش آن، براساس نظریهٔ معنادرمانی فرانکل، مؤلفههای مربوطه استخراج و براساس هر مؤلفه شواهدی از متن رمان آورده و تطبیق داده شود.
بحث و تحلیل: رمان «النُومُ فی حقلِ الکَرز» از ازهر جرجیس بر مفاهیمی عمیق از معنادرمانی استوار است که ریشه در نظامهای ارزشی و تجربیات مختلف انسانی دارد. این معنادرمانی نهتنها به موقعیتهای فردی محدود نمیشود، بلکه با مفاهیم گستردهتری نظیر تجربیات فرهنگی و فراملیتی گره خورده است تا زندگی را در ابعادی غنیتر تعریف کند. در این اثر، تکیه بر عواطف و تجربههایی که از ذات انسان برمیخیزند، بهعنوان ابزاری برای بخشیدن معنا به زندگی مطرح شدهاند. این رویکرد، بهویژه در مواجهه با بحرانهای روحی، آرامش و تعادلی عمیق را به همراه دارد. از منظر جرجیس، تحمل درد و رنج تنها زمانی به معنادرمانی و درک حقیقی از زندگی منتهی میشود که بتواند به رهایی از شرایط سخت و رسیدن به وضعیتی امن بینجامد. این امنیت شامل نجات از ناامنیها، مرگ، کودککشی و نسلکشی است؛ مسائلی که در بستر شرایط حاکم بر عراقِ اشغالشده توسط آمریکا برجسته شدهاند. همچنین مواجهه با احساس گناه در این داستان در پرتو نگاهی اخلاقی و ایثارگرانه معنا مییابد، یعنی تلاش برای آرامش بخشیدن و حمایت از دیگران. در همین راستا، شخصیت اصلی داستان شرم و گناه ناشی از تلفشدن استعداد ادبی خود را در قالب خدمتی به انسانها تفسیر میکند و بدینگونه معنایی تازه به زندگی خود میبخشد.
دستاوردها: دستاورد پژوهش حاضر نشان می دهد که أزهر جرجیس در رمان خود از تجربههای انسانی، ارزشهای اخلاقی، رنجها و دیگر مؤلفههای معنابخش زندگی در جهت مقابله با تکانههای روحی و فائقآمدن بر نابرابریها و ناعدالتیهای زندگی تعریف کرده کما اینکه نیل به آرامش در مواجه با مرگ را از دریچهٔ اندیشهٔ توحیدی و اعتقاد به معاد تعریف کرده است. مرگ یکی از مؤلفههای کلیدی در این داستان است که با دو رویکرد متفاوت به آن پرداخته شده است. رویکرد نخست، نگاهی سنتی و مبتنی بر باورهای دینی است که در آن مرگ بهعنوان فرصتی برای همنشینی و تقرب به رحمت الهی تعریف شده، بدین ترتیب رویکرد معنادرمانی موردنظر ویکتور فرانکل را جلوهگر ساخته است. در مقابل، رویکرد دوم بر پایهٔ پوچگرایی بنا شده و مرگ را نقطهٔ پایانی زندگی میداند که نتیجهٔ آن درنهایت به افسردگی، اعتیاد به الکل و احساس بیارزشی ختم میشود. ارزشهای اخلاقی مطرحشده در داستان أزهر جرجیس کاملاً با معنادرمانی فرانکل همسو است، چراکه اندیشهها و رفتار شخصیتهای داستان بر اصولی چون مقاومت، عدالت، نوعدوستی، ایثار و دیگر ارزشهای اخلاقی تکیه دارند؛ اصولی که نهتنها نجات بشریت را ممکن میسازند، بلکه بهعنوان راهی برای رسیدن به آرامش و درمانی نهایی برای جسمهای خسته و رنجکشیده عمل میکنند.
کلیدواژهها
موضوعات