نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
بیان مسئله و هدف: ادبیات رثایی یکی از گونههای برجسته و ماندگار در میراث شعری عربی و اسلامی است که ریشه در سنتهای دینی، فرهنگی و اجتماعی دارد. این گونهٔ ادبی، فراتر از بیان اندوه شاعر نسبت به فقدان عزیزان یا شخصیتهای برجستهٔ جامعه، بازتابدهندهٔ باورها، ارزشها و شرایط اجتماعی شاعر نیز هست. در این چهارچوب، مرثیههای مربوط به اهلبیت (علیهمالسلام) جایگاه ویژهای دارند، زیرا، در کنار ابعاد عاطفی، مضامین اعتقادی و تاریخی و انتقادی را نیز دربرمیگیرند. این مراثی با بهتصویرکشیدن ستمهایی که بر خاندان پیامبر (ص) بهویژه در واقعهٔ کربلا روا داشته شد، نقش مؤثری در شکلگیری هویت شیعی و انتقال مفاهیم اعتقادی ایفا کردهاند. دِعبل خُزاعی، از برجستهترین شاعران دورهٔ عباسی و از پیروان وفادار اهلبیت (علیهمالسلام)، نقشی کلیدی در گسترش و تثبیت این گونهٔ شعری داشته است. مراثی او، بهویژه «قصیدهٔ تائیهٔ کبری»، نهتنها از نظر هنری و زبانی برجستهاند، بلکه از نظر مفهومی نیز ژرف بوده و اندوه شخصی شاعر را با رنج جمعی جامعهٔ شیعی پیوند میدهند. ویژگی شاخص مراثی دِعبل کاربرد واژگان احساسی، تصویرسازیهای برانگیزاننده و مضامین دینی است که تأثیر عمیقی بر مخاطب میگذارد و در بازتولید حافظهٔ جمعی شیعیان نقش دارد. با وجود پژوهشهای انجامشده دربارهٔ شعر عباسی و مراثی اهلبیت (علیهمالسلام)، تحلیل نظاممند مؤلفههای ساختاری و مفهومی در آثار دِعبل همچنان ضرورتی علمی است، چراکه فهم این مؤلفهها نهتنها الگوهای بیانی شعر او را آشکار میسازد، بلکه در تحلیل عمیقتر کارکردهای فرهنگی، دینی و اجتماعی آن مؤثر است. این پژوهش بهصورت کیفی به بررسی محتوای مراثی دِعبل خُزاعی که در رثای اهلبیت (علیهمالسلام) سروده شدهاند میپردازد و درصدد آن است که مؤلفههای اصلی شکلدهندهٔ این گونهٔ شعری را شناسایی کند. هدف این تحقیق ارائهٔ الگویی مفهومی است که، ضمن تبیین شیوههای بیانی شاعر، نقش مراثی او را در تقویت هویت دینی و بازنمایی باورهای شیعی در دوران عباسی نشان دهد.
روششناسی: با توجه به تمرکز پژوهش بر تحلیل مضامین رثایی مرتبط با اهلبیت (علیهمالسلام) در شعر دِعبل خُزاعی، این مطالعه بر پایهٔ رویکرد کیفی انجام شده است. دادههای اصلی از دیوان دِعبل خُزاعی، شرح حسن حماد و نسخهٔ تدوینشده توسط عبدالصاحب عمران الدجیلی گردآوری شد. همچنین منابع تاریخی و ادبی مانند الاغانی، وفیات الاعیان و تحلیل، شرح و ترجمهٔ دیوان دِعبل خُزاعی نیز برای دقت و جامعیت بیشتر مورد استفاده قرار گرفت. واحد تحلیل تمام قصاید و ابیاتی بود که به موضوع رثای اهلبیت (علیهمالسلام) مربوط میشد. پس از کدگذاری دادهها، در سه مرحلهٔ پایه و سازماندهنده و فراگیر، دادهها با استفاده از نرمافزار Citavi ساماندهی، سپس با نرمافزار MAXQDA تحلیل شد. درنهایت، مدل مفهومی پژوهش ترسیم گردید. برای اطمینان از روایی و پایایی یافتهها نیز از روشهایی چون مثلثسازی، تحلیل اسناد و بازکدگذاری تصادفی استفاده شد.
بحث و تحلیل: تحلیل محتوای دیوان دِعبل خُزاعی نشان میدهد که این شاعر برجستهٔ عباسی مرثیه را صرفاً وسیلهای برای بیان اندوه عاطفی نمیدانست، بلکه آن را چهارچوبی برای بازنمایی هویت شیعی، اعتراض سیاسی و تثبیت جایگاه اهلبیت (علیهمالسلام) بهکار میبرد. دادههای استخراجشده از نرمافزار MAXQDA نشان میدهد که مقولهٔ «مصیبت و مظلومیت» فراوانترین و جامعترین کد سازماندهنده در شعر اوست. این امر بیانگر آن است که دِعبل ساختار مراثی خود را عمدتاً بر محور توصیف فجایع تاریخی و ستمهایی بنا کرده که بر خاندان پیامبر (ص) وارد آمده است؛ امری که نوعی همدلی و همنوایی جمعی را میان مخاطبان ایجاد میکند. در کنار این محور، کدهای «فضیلت و منزلت» و «ارادت و محبت» جایگاهی برجسته دارند. دِعبل، با بازنمایی فضایل اهلبیت و تأکید بر منزلت والای آنان در تاریخ و دین، نوعی بازتعریف از مرجعیت دینی و اخلاقی در برابر گفتمان رسمی خلافت عباسی ارائه میکند. «ارادت و محبت» نیز، بهعنوان عنصری عاطفی و آیینی، پیوند درونی شاعر با اهلبیت را بازتاب میدهد و شعر او را به متنی آکنده از عشق و وفاداری تبدیل میکند. کدهای «شهید و شهادت»، «گریه و اشک»، «مضجع و مدفن»، «اشاره به ویرانهها»، «تشنگی» و «سر بریده» نیز بُعد تصویری و حسی شعر را برجسته میسازند و به بازآفرینی صحنههای رثایی در ذهن مخاطب کمک میکنند. این مضامین فضایی اندوهبار پدید میآورند، به حافظه تاریخی شیعه زندگی میبخشند و از اماکن و یادگارهای اهلبیت (علیهمالسلام) بهعنوان نشانههای هویتی بهره میگیرند. افزونبراین، «هجو دشمن» در شعر دِعبل بازتابدهندهٔ رویکردی انتقادی است که مرثیه را از حد سوگواری صِرف فراتر برده و آن را به متنی اعتراضی و سیاسی در برابر دستگاه خلافت بدل میسازد. نتیجهٔ این تحلیل نشان میدهد که دیوان دِعبل از شبکهای چندلایه از معانی برخوردار است که بر ترکیب عناصر عاطفی، تاریخی، اعتقادی و انتقادی استوار است. ازاینمنظر، شعر دِعبل خُزاعی فراتر از بازتاب اندوه فردی است و بیانگر هویت جمعی، مقاومت سیاسی و تداوم فرهنگی تشیع در برابر سلطهٔ عباسیان محسوب میشود. این ویژگیها جایگاه او را در تاریخ ادبیات آیینی شیعه برجسته ساخته و اشعارش را به سندی تاریخی و گفتمانی تبدیل کرده است.
دستاوردها: نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که سرودههای دِعبل خُزاعی در حوزهٔ رثای اهلبیت (علیهمالسلام) صرفاً روایت اندوه و سوگ نیستند، بلکه حامل شبکهای از مضامین گوناگوناند که در لایههای معنایی متعدد درهم تنیده شدهاند. مضمون «رنجها و ستمهای واردشده بر اهلبیت (علیهمالسلام)» بیش از دیگر عناصر در دیوان او برجسته است و بهعنوان ستون اصلی ساختار رثایی شعرش جایگاهی ویژه دارد. در کنار این محور، مضامینی همچون «فضایل خاندان پیامبر (ص)» و «ابراز مهر و دلبستگی» بهعنوان عناصر تقویتی عمل کرده و ابعاد اعتقادی و شناختی شعر را برجسته میسازند. همچنین، اشارهٔ شاعر به مکانهای مقدس و آرامگاهها همراه، با تصویرسازی از صحنههای غم و اندوه، تجربهای حسی و آیینی برای مخاطب پدید میآورد. زبان تند و گزندهٔ شاعر در نکوهش دشمنان نیز بُعدی انتقادی و اعتراضی به متن میبخشد و شعر او را از مرثیهٔ صِرف به بیانیهای اجتماعی ـ سیاسی ارتقا میدهد. برایناساس، میراث ادبی دِعبل خُزاعی را میتوان بهعنوان یک سند اعتقادی و فرهنگی مهم در بازنمایی هویت شیعی دانست.
کلیدواژهها