نوع مقاله : مروری
چکیده
علم نحو، پایه و شالودة زبان و ادبیّات عربی است. این علم همواره راه پرفراز و نشیبی را پیموده است و بیشتر در قالب نظریّات نحوی «خلیل بن احمد» و شاگردش «سیبویه» بود، تا اینکه نخستین بانگ اعتراض علیه آن توسّط «ابن مضاء قرطبی» از اندلس به گوش رسید. او در کتاب خود «الردّ علی النحاة» به ردّ برخی از اصول نحوی از جمله بحث عوامل و علل پرداخت؛ البتّه، این کتاب آنطور که انتظار میرفت، نتوانست مورد توجّه اذهان قرار گیرد تا اینکه در چند دهة گذشته، افرادی چون «ابراهیم مصطفی»، «شوقی ضیف» و «مهدی مخزومی» با ارائة نظریّات جدید نحوی، پا به این عرصه نهادند و با هدف تسهیل در امر فراگیری زبان عربی، بر بسیاری از مسائل پیچیدة نحوی چون: اشتغال، تنازع، افعال ناقصه و... قلم بطلان کشیدند. «ابراهیم مصطفی» در دانشگاههای «الأزهر»، «قاهره» و «اسکندریه»، به عنوان استاد علم نحو و در فرهنگستان زبان و ادبیّات عربی مصر، فعّالیّت مینمود. وی در کتاب «إحیاء النّحو» خود، سعی نموده تا به دور از تعصّب، مباحث نحوی را بر مبنای طبیعت زبان بیان کند. او معتقد است که نحویان قدیم در بیان مباحث نحوی، تحت تأثیر علل فلسفی قرار گرفتهاند. «ابراهیم مصطفی»، نظریّة نحویان، مبنی بر تأثیر عامل بر حرکات اعرابی را رد میکند و معتقد است حرکات اعرابی، دلالت بر معنایی دلالت دارد که متکلّم قصد آن را میکند.
کلیدواژهها