نوع مقاله : مروری
چکیده
«مکتب دیوان»، آغاز گر یکی از جنبشهای ادبی معاصر است که در پیشبرد و متحوّل ساختن جریان نقد ادبی در جهان عرب، سهم بسزایی داشته است. بررسی دید گاههای نقدی بنیانگذاران این مکتب، نشان از نگاهی نوین، جسورانه و جریان ساز دارد که بدون کناره گرفتن از میراث عظیم عربی در مقولة نقد ادبی، در صدد نوسازی و تلفیق آن با دستاوردهای جهانی در این زمینه است.در این مقاله، چند شیوة اصلی نقد ادبی با آراء نقدی «ابراهیم عبدالقادر المازنی» تطبیق داده شد. حشو، تکرار، غلو، عدم وحدت عضوی، فساد معنا، سرقت و مناسبت گرایی، از جمله مواردی است که مازنی در نقد آثار شاعران و نویسندگان قدیمی و معاصران خود به آنها پرداخته است. اگر چه آراء نقدی مازنی را اغلب میتوان با نقد «متکامل» منطبق دانست، امّا برخی شیوههای نقدی در برخی آثار او نمود بیشتری دارند. مازنی در نقد آثار مصطفی لطفی منفلوطی، عبدالرّحمن شکری و حافظ ابراهیم، بیشتر به نقد فنّی لغوی و نقد تاریخی متمایل است و در بررسی و نقد اشعار بشّار بن برد و ابن الرومی، به سبب لحاظ کردن جنبههای روانی این دو شاعر، نقد روانشناختی را اساس کار خود قرار میدهد.
کلیدواژهها