نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
هدف و مقدمه: این مقاله به بررسی تاریخی و ساختاری زیباییشناسی تشبیه تمثیل از دیدگاه دانشمندان و پیشگامان بلاغت، از قدامة بن جعفر تا سکاکی، میپردازد و درصدد تبیین دیدگاههای مختلف دانشمندان علم بلاغت از زمان قدامه تا سکاکی و بررسی تفاوت تشبیه تمثیل با دیگر عناصر بلاغی است. تشبیه بهعنوان یک ابزار بلاغی اقسام و انواع مختلفی دارد و براساس چهار رکن خود با عنوانهای مختلفی نامگذاری شده است. یکی از تقسیمبندیهای تشبیه براساس وجه شبه است که شامل «تشبیه تمثیل» و «تشبیه غیرتمثیل» میشود. تشبیه تمثیل در علم بلاغت بهعنوان ابزاری ادبی برای بیان مفاهیم پیچیده از طریق مقایسۀ آنها با مثالها یا داستانهای ساده و ملموس استفاده میشود. این روش به مخاطب کمک میکند تا مفهوم اصلی را با استفاده از تصویرسازی ذهنی درک کند. ساختار تشبیه تمثیل اینگونه است که وجهشبه آن آشکار نیست و هیئت یا حالتی است که از ترکیب چند چیز با هم به وجود میآید، همچنین تأویلپذیر است و به راحتی شناخته نمیشود، درحالی که، در تشبیه غیرتمثیل، وجهشبه واضح و آشکار است و نیازی به تأویل ندارد. اهل بلاغت در تعریف و تفسیر آن اختلافنظر دارند و اغلب میان این نوع تشبیه با اصطلاحات دیگر مانند استعارۀ تمثیلیه، تشبیه مرکب و ارسال المثل تمایزی قائل نیستند.
روششناسی: روش این مقاله ترکیبی از توصیف، تحلیل و مقایسۀ دیدگاههای دانشمندان بلاغت دربارۀ تشبیه تمثیل با بهرهگیری از منابع اصلی و کتابهای بلاغی قدیم است. در این مقاله، به بررسی و توصیف و تحلیل دیدگاههای مختلف دانشمندان بلاغت، ازجمله قدامة بن جعفر، أبوهلال عسکری، ابن رشیق قیروانی، عبدالقاهر جرجانی و سکاکی دربارۀ تشبیه تمثیل پرداخته میشود. سپس، نویسنده به مقایسه و تحلیل تفاوتها و شباهتها میان دیدگاههای دانشمندان مختلف دربارۀ تشبیه تمثیل میپردازد. گفتنی است که در این نوشتار از روش تاریخی استفاده شده، به این معنا که سیر تحول و تطور مفهوم تشبیه تمثیل از زمان قدامة بن جعفر تا سکاکی بررسی شده است. این روش به نویسنده کمک کرده است تا تغییرات و تحولات را در تعریف و کاربرد تشبیه تمثیل طی تاریخ بلاغت عربی دنبال کند و دربارۀ ارزش بلاغی و هنری تشبیه تمثیل به نتیجه برسد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد که قدامة بن جعفر در کتاب نقد الشعر عنوان واضحی به تشبیه تمثیل اختصاص نداده، اما تمثیل را یکی از صفات «ائتلاف اللفظ والمعنی» معرفی کرده و آن را با کنایه و استعاره قابلانطباق دانسته است .أبوهلال عسکری تمثیل را شبیه به تعریف قدامة دانسته و آن را با کنایه و استعاره در هم آمیخته است. او، در مبحث تشبیه، وجه سوم تشبیه را خارجکردن امر غیربدیهی به صورت بدیهی بیان کرده است که با تعریف تشبیه تمثیل برابری میکند .ابن رشیق قیروانی تمثیل را زیرشاخۀ استعاره به شمار آورده و آن را با مماثله یکی دانسته است. او از تمثیل در شعر و احادیث نبوی استفاده کرده و آن را با تشبیه و استعاره در هم آمیخته است .عبدالقاهر جرجانی تشبیه را به دو نوع تمثیل و غیرتمثیل تقسیم کرده و مرز آنها را مشخص کرده است. از دید او، تشبیه تمثیل نیازمند تأویل است و وجهشبه آن آشکار نیست. او تأویل را بهعنوان روشی برای درک تشبیه تمثیل معرفی کرده است .سکاکی تشبیه تمثیل را تشبیهی با وجهشبه غیرحقیقی و منتزع از چندین امور دانسته است و با جرجانی در مورد شرایط وجهشبه اختلافنظر دارد. او تأویل را در تشبیه تمثیل ضروری نمیداند و بر مرکببودن وجهشبه تأکید میکند.
بحث و نتایج: تشبیه تمثیل نوعی تشبیه است که وجهشبه در آن از چندین امر منتزع و بهراحتی شناخته نمیشود. دانشمندان بلاغت دربارۀ آن اختلافنظر دارند که مهمترین نکتۀ اختلافی میان جرجانی و سکاکی است. عالمان بلاغت گاهی اوقات میان تشبیه تمثیل با سایر فنون بلاغی، ازجمله تشبیه مرکب و استعارۀ تمثیلیه و ارسال المثل تفاوتی قائل نمیشوند که در این مقاله به ماهیت تشبیه تمثیل پرداخته شده و اختلافنظر دانشمندان دربارۀ آن تحلیل شده است. همچنین تفاوت تشبیه تمثیل با تشبیه مرکب و استعارۀ تمثیلیه و ارسال المثل نیز بررسی شده است. نتیجهٔ بهدستآمده حاکی از آن است که هرچند در تعریف و شرایط تشبیه تمثیل اختلافنظرهایی میان عالمان بلاغت وجود دارد، اما همۀ آنان بر ارزش بلاغی و هنری این فن تأکید کردهاند. تشبیه تمثیل میان عالمان قدیم بلاغت مفهومی عام داشته و بر بسیاری از صور بیانی مانند استعارۀ تمثیلیه، مماثله، کنایه، تشبیه مرکب و ارسال المثل اطلاق شده است. قدامة بن جعفر اولین کسی بود که تشبیه تمثیل را تعریف و تمثیل را مخالف تشبیه به شمار آورد. ابن رشیق تمثیل را نوعی استعاره به شمار آورد و آن را با تشبیه و استعاره در هم آمیخت. جرجانی در تشبیه تمثیل به تأویلپذیربودن وجهشبه و عقلی غیرغریزی تأکید دارد، درحالی که سکاکی بر مرکب و غیرحقیقیبودن وجهشبه تأکید میکند. هر تمثیلی که نزد جمهور ازجمله جرجانی تمثیل است، نزد سکاکی تمثیل نیست. میان مذهب سکاکی و جمهور نسبت عموم و خصوص وجود دارد. جرجانی استعارۀ تمثیلیه را جزئی از تمثیل میداند و میان آنها تفاوتی نمیگذارد، درحالی که سکاکی تشبیه تمثیل را فقط زمانی مَثَل میداند که به روش استعاره باشد .این مقاله نشان میدهد که تشبیه تمثیل از نظر بلاغی و هنری ارزش بالایی دارد و تأثیر عمیقی بر مخاطب میگذارد.
کلیدواژهها
موضوعات