نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
بیان مسئله و هدف: پس از رنسانس، یعنی گذار از فلسفهٔ ارسطویی به فلسفهٔ مدرن، ادبیات معاصر با تبعیت از جریانهای فکری و فلسفی در ابعاد مختلف شکلی و مضمونی دچار تحولات عمیقی شده است و تلاش میکند تا از رویکرد تقلیدی جسته و به دنبال کشف حقایق و کنه اشیا باشد. کلاسیسم، مدرنیسم، سمبولیسم، رمانتیسم، سوررئالیسم و بسیاری دیگر از مکاتب فکری به دنبال چنین رویکرد مواجهگری با نیازهای سنتی فکر و اندیشه در ادبیات و شعر است، اما سوررئالیسم با بازتعریف مفاهیمی مانند عقلوخرد، حیاتوحقیقت به دنبال کشف اسرار و باطن اشیا و حقایق برتر هستی است. این جنبش هنری و ادبی، که در قرن بیستم و در فاصلهٔ جنگ جهانی اول و دوم در امتداد دادائیسم در اروپا شکل گرفت، با رهایی از قیود فکری وابسته و غیرمستقل، اندیشهها و مفاهیم را در نقطهٔ صفر تفکر و تعقل جستوجو میکند؛ نقطهٔ صفری که خود سرآغاز همهٔ اسباب بدون دخالت اغیار است. سوررئالیسم با ابزار نیرومند تخیل به دنبال بازگشت به خود فراشناختی انسان است تا با ابزارهای زبانی دیگر مانند اعاده وتکرار، هنجارگریزی، خلق فضاهای مبهم و تصاویر ناآشنا و سرایش ناخودآگاه، به دیدن امور و اشیا از زوایهٔ فراواقعگرایی بپردازد. سوررئالیسم با بازنگری در قوای درونی انسان به دنبال کشف رازها و رمزهاست و آن را در فراسوی علل طلب میکند. شخصیتهایی مانند هگل، افلاطون، فروید و مکاتبی چون سمبولیسم، ایماژیسم، بهویژه فوتوریسم، در پیدایش سوررئال و شکلگیری اولیهٔ آن مؤثر بودند. سوررئالیسم به دنبال برجستهکردن نقش تخیل و عاملیت ضمیر ناخودآگاه در تداعی آزاد معانی است و هنرمند در آثار هنری مبتنی بر سوررئالیسم معتقد است که هنر هرگز با عقل هوشیار حاصل نمیشود، بلکه با کند و سستشدن قوهٔ عقل و تسلط قوهٔ تخیل با محوریت ناخودآگاه نیرومند حاصل میشود. قصیدهٔ «الطلاسم» ایلیا ابو ماضی، شاعر قرن بیستم، تجلیگاه مبانی فکری مکتب سوررئالیسم است و هدف این مقاله بررسی و کاوش چیرگی این مبانی در واژگان و بافت معنایی قصیده است.
روششناسی: پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی-توصیفی به موضوع تحقیق پرداخته و از طریق گردآوری اطلاعات با ابزار کتابخانهای (یادداشتبرداری) به دنبال آن است تا با نظر به آثار برجایماندهٔ هنری مرتبط با سوررئالیم به کاوش در مبانی این مکتب در شعر شاعران بنامی چون ایلیا ابوماضی، که دیدگاهی فلسفی به زندگی دارند وجایگاه ویژهای برای قدرت تخیل و ضمیر ناخودآگاه انسان قائلاند، همچنین نگارش خودکار ذهنی دارند، بپردازد. بنابراین، از این رهگذر، شناخت جدیدی از شاعران معاصر حاصل می شود. ترکیبهای واژگانی و مفهومی ویژه، متصف به نگارش خودکار، خیال فراگیر، ابهامات زبانی و مفهومی برآمده از نهاد ناخودآگاه ازجمله تصاویر سوررئالیستی قصیدهٔ الطلاسم است که با روش تحلیل و توصیف متن مورد مطالعه و پژوهش قرار میگیرد.
بحث و تحلیل: در آثار شاعران معاصر، نوعی رویکرد و اندیشهٔ آزادیگرا مشاهده میشود که متأثر از مکاتب فلسفی و ادبی حاکم بر جامعه در برههٔ مشخصی از زمان بوده است؛ این مکاتب ریشه در جریانهای فکری پیش از خود دارد. شاخصه و هستهٔ اصلی این تفکر تقلیدگریزی و درهمشکستن ساختارها و قالبهایی است که فکر و اندیشه انسان را احاطه کرده است. تجلی این رویکرد، در ادبیات و متون شعری، صورتهای مختلفی پذیرفته و روشها و نشانگان متعددی به خود دیده است که کشف و دریافت این نوع تفکر در متون نیازمند تعمق و تأمل دقیق در محتوای اشعار و آثار ادبی است. قصیدهٔ الطلاسم از مجموعهٔ اشعار الجداول است. این قصیده لبریز از ترکیبات واژگانی رمزآلود و تعابیر برجسته است و سؤالات فلسفی، تخیلی و فراواقعگرایی دربارهٔ وجود و زندگی مطرح میکند. توجه به ضمیر ناخودآگاه و کاویدن ذهن برای کشف حقیقت برتر ازسوی سوررئالها در قرن بیستم دنیای جدیدی برای هنرمند بهوجود آورد که به هنجارشکنی در حیطهٔ همنشینی کلمات و خلق تصاویر ناآشنا انجامید، بهگونهای که ساختارها دچار تحول و تغییر شد و برخی ادیبان و شاعران بهسوی پدیدهای ناشناخته در فراواقعیت متمایل شدند. ایلیا ابو ماضی در همان بیتهای نخستین در قصیدهٔ الطلاسم اشارهای گویا به این مضمون دارد و از پدیدههای ناشناختهای سخن میگوید که ذهن را به فضاها و تصاویر سوررئال هدایت میکند. او با بهرهگیری از عناصر واگویی، تکرار لفظ و معنا، سرایش ناخوآگاه، هنجارگریزی در نظام علتومعلول، ازخودبیگانگی و خودفراموشی و خلق فضای ناآشنا و تصاویر مبهم، به دنبال القای درک جدیدی از زیباییشناختی مبنی بر مفاهیم ذهنی است. او برخلاف گذشتگان تلاش دارد تا با موسیقی درونی مفاهیمی را به رشتهٔ قلم درآورد و از این طریق ذهن مخاطب را در کشف معناهای گسترده و مفاهیم منتزع همراه و درگیر سازد.
دستاوردها: این پژوهش نشان میدهد که قصیدهٔ الطلاسم لبریز از روابط نامألوف میان کلمات و عبارات است و سرایندهٔ ابیات آن، با شکستن منطق زبان، راوی مفاهیمی از سرکشی و خردگریزی با خلق تصاویر متناقض و ناآشنا و متصف به گسست زمان است. بنابراین، تفکر سوررئالیسم بسامد نسبتاً بالایی در الطلاسم دارد، اما تأویل واژگانی و مفهومی مبانی سوررئالیسمی یعنی همان برقراری رابطهٔ مستقیم علتومعلولی در عالمی ورای واقعیت عملاً با توجه به چهارچوب محدود فکری و عقلانی انسان میسر نیست. آثار سوررئالیستی با اتکای به تخیل قوی و قدرتمند بشری برای یافتن عللی ورای واقعیت تلاش میکند که این یک جدّوجهد خیالی و هنری برای فرونشاندن عطش ذهن خلاق و فراواقعگرای بشر معاصر است. ایلیا ابوماضی با خلاقیت در طراحی سؤالات چالشبرانگیز در مسائل عمیق هستی و نبوغ خود در تخیّل آزاد، هنجارشکنی و ایجاد روابط جدید میان واژگان توانسته است زبانی غریب و گاهی متناقض بیافریند. کلمات برآمده از ناخودآگاه، هنجارشکنی لفظی و معنایی، تکرار و فراموشی خود، خلق فضاهای ابهامآلود، عناصر غیرمنطقی و تقابل تضادها، همگی دلالت بر سیطرهٔ رؤیا و مفاهیم فراواقعگرایی در قصیدهٔ الطلاسم دارد.
کلیدواژهها
موضوعات