نوع مقاله : مروری
چکیده
پس از حملة ناپلئون به مصر و به دنبال آن تأثیرات متعدّدی که در حوزة سیاسی و اجتماعی بر سرزمینهای عربی و بویژه مصر داشت، جلوههای تازهای در حوزة ادبیّات ظهور کرد. در پی ارسال هیئتهای مختلف به کشورهای اروپایی و مطالعة آثار نقدی و ادبی ادبایی چون گوته و وردزورث و بایرون، نگاه تازهای به نقد ادبی در میان ادبای نوگرای عرب چون عبدالرّحمن شکری رواج یافت. شکری سه سال را در انگلستان به بررسی شعر و نقد اروپایی پرداخت و آشنایی اش با کتاب الذخیرة الأدبیه به بارور شدن ذخیرة نقدی و تغییر دیدگاه نقدی سنّتی اش کمک زیادی کرد. او را از طلایه داران نقد ادبی میدانند ولی آنگونه که سزاوارش است هنر نقّادی اش به تصویر کشیده نشده است. او از نخستین کسانی بود که به وحدت بنیان در شعر و تصرّف در قافیه دعوت کرد. وی به وحدت ساختاری شعر فرا خواند و نظرات ارزشمندی در مورد زبان شعر داد و در استفاده از زبان روزمرّه در شعر نظراتی را ارائه داشت. شکری به عنوان ناقد معاصر و با ذوق و شاعر دارای فرهنگ وسیع به بررسی شعرای قدیم عرب پرداخت. او شاعری درون اندیش است و این ویژگی را به عنوان راهی برای تأمّل در ذات و فرو رفتن در عمق نفس بشری در پیش گرفته بود. در این جستار در پی آنیم گوشهای از توانمندیهای نقدی شکری را به روش تحلیلی توصیفی به نمایش بگذاریم و جایگاه او در نقد جدید نشان دهیم.
کلیدواژهها