نوع مقاله : مروری
چکیده
مسائل مربوط به زن، به عنوان یکی از اصلی ترین مسائل انسانی در ادبیّات معاصر جایگاه خاصّی را به خود اختصاص می دهد. در این باره، صادق چوبک و نجیب محفوظ که از پردغدغه ترین نویسندگان زبان فارسی و عربی می باشند، موشکافی و اهتمام وافر خود را در دو رمان سنگ صبور و میرامار به تصویر می کشند. گوهرو زهره، نمایندگان زن ایرانی و مصری، دو شخصیّتی هستند که نویسندگان می کوشند جایگاه و کارکرد زن جامعة خویش را در قالب آنها ترسیم کنند. نگرش در کارکرد دو شخصیّت، حکایت از انسان هایی دارد که محروم از هر حقوق انسانی، گاهی تا حدّ یک ابزار، نزول می یابند. آنها مجبورند به دلیل زن بودن، هر شرایطی را که اطرافیان نادان و گاهی مغرض بر آنها تحمیل می کنند، متحمّل شوند و فرصتی برای دفاع و ابراز عقیده نداشته باشند. چنین ناکامی و ناتوانی در دو رمان، چه در اجتماع حاکم و چه در ساختار متن، دوشادوش هم حرکت کرده، تصویری بدیع از هماهنگی دو حیطه را فراروی مخاطبان قرار می دهند.