نوع مقاله : مروری
چکیده
فمینیسم، جنبشی سازمان یافته برای دفاع از حقوق زنان است که ریشههای آن به دورههای روشنگری اروپا و بیداری آن از خواب قرون وسطی میرسد. این جنبش در سراسر تاریخ طولانی خود، خواهان براندازی نظام مرد سالار و از بین بردن سیطرة تبعیض جنسی بوده است. فمینیسم به طور رسمی فعالیت خود را از اواخر قرن هیجدهم میلادی آغاز نمود و از آن پس نیز دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر نهاد. سه موج مشهور این نهضت، از مهمترین فعالیتهای آن به شمار میرود که "حفظ حقّ رأی برای زنان" و "تأکید بر تفاوت ها و نابرابریهای نژادی و اقتصادی" از جمله برجسته ترین اهداف آن محسوب میشوند. پس از جنبش فمینیسم، نقد فمینیستی نیز در پی انعکاس صدای زنان و تجربیات ایشان در ادبیات برآمد و از نیمة دوم قرن بیستم، فعالیتهای خود را آغاز نمود. این نقد در تاریخچة خود، آثار برجستة نویسندگان مشهوری را تجربه نمود که ویرجینیا وولف و سیمون دوبوار از جملة آنانند. دفاع از مطالبة حقوق زنان، به مرزهای جغرافیایی خاصّی محصور نشد و مناطق مختلفی از جمله کشورهای عربی را نیز در بر گرفت. در میان سرزمینهای عربی، مصر نقش متمایزی را ایفا نمود و سه مرحلة بومی از نهضت فمینیسم را تجربه کرد. محمّد حسین هیکل، نویسندة برجستة مصری ، از جمله کسانی بود که در مرحلة سوم از نهضت یاد شده و تحت تأثیر جنبش آزادی زنان، دست به قلم برد و آثار برجسته ای از خود به جای نهاد. هیکل با اثر مشهور خود "زینب"، اندیشة فمینیسم را در پسِ تمامی صحنههای این رمان به نمایش گذارد و به عقیدة برخی، افکار پدر نهضت آزادی زنان را بازگو نمود. مقالة حاضر در پی آن است تا ضمن نشان دادن جلوههای فمینیستی رمان زینب، به تحلیل و بررسی آنها نیز مبادرت ورزد.
کلیدواژهها