نوع مقاله : مروری
چکیده
جنبش مینیمالیسم، جنبش مبتنیبر سادهسازی و خُردگرایی، پس از تولد در اواخر دهة شصت میلادی در نیویورک، مرزهای جهان هنر را درنوردید و با نفوذ در ادبیات، داستان مینیمال را به گونههای داستانی کوتاه افزود. بعد از رواج این مکتب و آشنایی نویسندگان غربی با این سبک، خلق داستانهای مینیمال درمیان ادیبان مشرقزمین، ازجمله ادیبان عرب، آغاز شد. اما تاریخ نگارش داستانهای کمحجم در ادبیات عربی- اسلامی به قرنها پیش از تاریخ پیدایش مکتب مینیمالیسم بازمیگردد؛ زیرا روایت «اخبار»، که ما در ادبیات فارسی با عنوان «حکایت» از آن یاد میکنیم، در ادبیات عرب قدمتی دیرینه دارد. کتاب طوق الحمامة فی الألفة والألاف، تألیف ابنحزم اندلسی، ازجمله آثار کلاسیک ادبیات عربی- اسلامی است که حکایت فراوانی را دربر میگیرد و بسیاری از آنها را میتوان با مؤلفههای مینیمالیسم تطبیق داد. این مقاله میکوشد تا با بررسی ویژگیهای اساسی داستان مینیمال و تحلیل عناصر سازندة حکایات طوق الحمامه، میزان شباهت و تفاوت موجود میان آن دو را دریابد؛ چراکه مهمترین مشخصههای داستان مینیمال، مانند کوتاهی و ایجاز، محدودیت زمان، مکان و شخصیت، در گونة ادبی حکایت نیز مشاهده میشود. تا آنجا که میتوان حکایت های کلاسیک را نمونة اولیة داستان مینیمال دانست؛ هرچند نمیتوان و نباید تفاوتهای میان آن دو را نادیده گرفت.