نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
نظریۀ کهن الگو که کمتر از یک قرن قبل، توسط یونگ در روانشناسی تحلیلی مطرح گردید، بهبررسی جنبه های ناخودآگاه جمعی در بشر میپردازد و رفتار افراد را بر اساس آن مورد تحلیل قرار میدهد .از بین کهن الگوها، نقاب و سایه، با مفهوم خاص خود در خور توجه هستند . نقاب، در و اقع شخصیتبیرونی فرد است که با آن در اجتماع حضور مییابد و سایه، شامل تمام غرایز بدوی و حیوانی ماست کهسعی در پنهان کردن آن داریم. احمد مطر، جزء شاعرانی است که با توجه به شرایط نابسامان سیاسی واجتماعی حاکم بر جوامع عربی به ناخودآگاه جمعی پناه برده و برای بیان دیدگاه های انتقادیاش، بیشتر بهبیان جنبه های منفی نقاب و سایه میپردازد. با توجه به نمودی که این کهن الگوها در انسان های افکارمطر دارند، در این جستار، به بررسی این کهن الگوها، چگونگی خود نمایی تبعات منف ی نقاب و سایه دراشعارش و ارائۀ راه حل مناسب برای گذر از جنبههای منفی آن، از دیدگاه وی پرداخته شد. نتیجه پژوهشنشان میدهد مطر در اکثر موارد، فقط به بیان نقابهایی چون زهد، متانت، پاکدامنی و غیره و سایه هاییچون کور دلی، پستی، ترس و ذکر پیامدهای ناشی از جنبۀ منفی آنها که منجر به عدم یکپارچگیشخصیت میشود، بسنده کرده و کمتر به ارائۀ راهحل برای گذر از این کهن الگو ها و رسیدن به خودپرداخته است.