نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
نشانهشناسی ادبی یکی از روشهای جدید نقد ادبی است که با کاوش در لایههای ثانویۀ متن، کنشهای جهان درون متن را تحلیل میکند و نقش نشانههای زبانی را در تشکیل ساختار معنایی شعر واکاوی میکند. الگوی نشانهشناسی پیرس از مناسبترین و دقیقترین ابزارها برای نقد آثار ادبی به شمار میرود که با آن، نظام دلالتی شعر تحلیل میشود و نقش نشانههای زبانی در خلق قصیده بیان میشود. بدیع القشاعله شاعر فلسطینی از شاعران مقاومت است که با زبان شعری خاص خود مضمونهای مقاومت را در اشعارش ساخته و پرداخته میکند و جهانبینی خود را با زبانی مجازی و غیرصریح بیان میکند. این نوشتار میکوشد با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر الگوی نشانهشناسی پیرس، نحوۀ شکلگیری نشانههای مربوط به مفهوم مقاومت در قالب محور همنشینی و جانشینی کلام در اشعار بدیع القشاعله را تحلیل کند و تأثیر ارتباط میان بازنمون، موضوع و تفسیر را در خلق این نشانهها نقد کند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نشانههای مفهوم مقاومت در اشعار القشاعله در محور همنشینی از ترکیب و چینش واژگان کنار هم در بافت متن پدید میآیند و در محور جانشینی نیز واژگان با جایگزینی معانی مجازی و ثانویه به جای معنای حقیقیشان از زبان معیار عدول کرده و تبدیل به نشانههای زبانی میشوند که به مدلول ختم میشوند. این نشانهها حاصل ارتباط میان مثلث معنایی بازنمون، موضوع و تفسیر هستند.